معرفی شخصیتهای سیاسی نظام(۵و۶)

۵-مهدی کروبی 

  

مهدی کروبی (زادهٔ ۱۴ مهر ۱۳۱۶ در الیگودرزروحانی شیعه و سیاست‌مدار ایرانی و دبیرکل حزب اعتماد ملی است. او رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی ایران بود. مهدی کروبی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۴ بود، وی در دور دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ هم از کاندیداهای جریان اصلاحات بود. 

مهدی کروبی، زاده سال ۱۳۱۶ در شهرستان الیگودرز در استان لرستان است. وی فرزند یک روحانی بود و به پیروی از پدر به تحصیل علوم حوزوی روی آورد. در حوزه علمیه قم شاگرد حسینعلی منتظری و روح‌الله خمینی بود و مدرک لیسانس فقه و حقوق اسلامی را هم از دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران دریافت کرد، او نخستین اجازه اجتهاد خود را از یوسف صانعی گرفت. کروبی پس از دستگیری و تبعید خمینی در سال ۱۳۴۲ در انتشار نامه‌های سرگشاده خمینی به مقامات رسمی کشور و تبلیغ تفکرات وی در بین مردم بسیار فعال بود و در طول سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۶ بارها دستگیر شده و چندین سال را در زندان (از جمله دو زندان معروف تهران اوین و قصر) گذراند. وی در زندان یکی از معدود روحانیونی بود که هم با زندانیان مذهبی و با زندانیان چپ‌گرای سکولار رابطهٔ خوبی داشت. کروبی در سال‌های ۵۶-۵۷ با آغاز اعتراض‌های عظیم مردمی علیه حکومت، رهبری شوراهای محلی را بر عهده داشت که غذا و نیازهای ضروری معترضان و اعتصابگران را تأمین می‌کردند.[ 

 کروبی با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ به نمایندگی از زادگاهش الیگودرز وارد مجلس شده و در همین سال به دستور روح‌الله خمینی بنیاد شهید را تأسیس کرد که به خانواده‌های کشتگان دوران انقلاب و جنگ ایران و عراق کمک می‌کرد. وی در دور دوم، خود را از تهران کاندید کرد و توانست به مقام نایب رئیسی مجلس دست یابد.[ 

پیش از انتخابات مجلس سوم در سال ۱۳۶۶ به سبب اختلاف‌های موجود در جامعه روحانیت مبارز عده‌ای اعضای این جامعه از آن جدا شده و گروهی با نام مجمع روحانیون مبارز را بنیان نهادند. نقش محوری را در این انشعاب مهدی کروبی برعهده داشت که رهبری مجمع را تا زمان خروجش از آن در سال ۱۳۸۴ بر عهده داشت. محمد موسوی خوئینی‌ها، محمد خاتمی و علی‌اکبر محتشمی‌پور از دیگر اعضای مهم این مجمع بودند با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز را تأسیس نمودند. مجمع در انتخابات مجلس سوم پیروز شد و مهدی کروبی نایب رئیس اول مجلس شد. در همین دوران در ماجرای اعتراض حسینعلی منتظری، قائم‌مقام رهبری، به اعدام دسته‌جمعی هزاران زندانی سیاسی، کروبی با اینکه هیچ نقشی در این اعدام‌ها نداشت ولی متأثر از وفاداریش به خمینی، به انتقاد شدید از استاد سابقش منتظری پرداخت. نامهٔ سرگشاده‌ای با امضای مهدی کروبی و سید حمید روحانی و امام جمارانی خطاب به منتظری منتشر شد که حاوی انتقادات و اعتراضات تندی از منتظری بود. فقط ۳۵ روز بعد منتظری از مقام خود کناره‌گیری کرد.[۱] سرپرستی امور حجاج ایرانی از سال ۱۳۶۴ و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی هر دو با فرمان روح‌الله خمینی از دیگر مسئولیت‌های مهم کروبی در این دوران بود.

درانتخابات دوره چهارم مجلس در سال ۱۳۷۰ و در اولین انتخابات مجلس بعد از فوت روح‌الله خمینی، شورای نگهبان با تفسیری جدید از قانون، بر نظارت خود بر انتخابات افزود و بیشتر کاندیداهای نزدیک به مجمع روحانیون مبارز و جناح موسوم به خط امام را رد صلاحیت نمودند. دوره چهارم مجلس شورای اسلامی، بر خلاف دور سوم، به کنترل جناح راستگرای محافظه‌کار درآمد و طیف همراه مهدی کروبی، در این دوره، در اقلیت قرار گرفتند.[۲]

مجمع روحانیون مبارز پس از این انتخابات فعالیت سیاسی خود را متوقف و اعلام سکوت سیاسی کرد. کروبی نیز در این دوران فعالیت چندانی در صحنه سیاست کشور نداشت.

دوران اصلاحات

دوران سکوت سیاسی مجمع روحانیون مبارز در ۲۴ مهر ۱۳۷۵ پایان یافت. یکی از اعضای اصلی این مجمع یعنی محمد خاتمی کاندیدای ریاست جمهوری شد و توانست به‌طرز غیرمنتظره‌ای با اختلاف بسیار پیروز رقابت شود.

مهدی کروبی در سال ۱۳۷۸ تصمیم به حضور دوباره در مجلس شورای اسلامی گرفت. وی ر‌‌أی بیست‌و‌چهارم شهر تهران را کسب کرد و به ریاست مجلسی رسید که اکثریت آن در اختیار اصلاح‌طلبان و مذهبیون چپ‌گرا بود.

کروبی در اولین روزهای آغاز به‌کار مجلس ششم طرح اصلاح قانون مطبوعات را از دستور بررسی مجلس خارج کرد. خامنه‌ای پیش از بررسی این طرح در نامه‌ای به کروبی از او خواست این طرح را مسکوت بگذارد و کروبی هم اطاعت کرد. به همین دلیل کروبی همواره در دوران ریاست مجلس مورد انتقاد اصلاح‌طلبان قرار داشت.[۱]

مهدی کروبی از سوی دیگر در چندین مورد اعتراض‌های سختی هم داشت. از جمله اعتراض او به حکم اعدام هاشم آقاجری و اعتراض او به دستگیری حسین لقمانیان نماینده همدان.

در دوران ریاست مهدی کروبی بر مجلس ششم بسیاری از فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران زندانی شدند. دفتر وی همیشه به روی خانواده زندانیان باز بود و او بسیاری از اوقات با استفاده از روابطی که با مقامات دیگر داشت موفق به کمک به آن‌ها می‌شد.[۱]

در انتخابات مجلس هفتم شورای نگهبان بار دیگر تقریبا تمامی کاندیداهای اصلاح‌طلب از جمله دو نایب رئیس این مجلس و بیش از ۱۰۰ نمانیده دیگر را رد صلاحیت کرد. در حالی که تحصن نمایندگان و استعفای آن‌ها و تهدید سید محمد خاتمی وضعیت سیاسی کشور را در شرایط بحرانی قرار داده بود. کروبی اعتراض تندی به این موضوع نکرد و اصلاح‌طلبان معتقدند که او خاتمی را راضی به برگزاری انتخابات کرد. کروبی در این انتخابات به مجلس راه نیافت.

انتخابات نهم ریاست جمهوری ایران

مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۴ شرکت کرد. بیشتر احزاب مهم اصلاح‌طلب و حتی بسیاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز از مصطفی معین و اکبر هاشمی رفسنجانی حمایت کردند اما کروبی با شعار اعطای ۵۰ هزار تومان در هر ماه به هر ایرانی بالای ۱۸ سال به جمع‌آوری رأی طبقات فقیرتر جامعه امید داشت. وی در انتخاباتی نزدیک در جای سوم قرار گرفت در حالی‌که تا ساعت پایانی شمارش آراء در جای دوم قرار داشت. اعتراض‌های شدید کروبی پیش از اعلام رسمی نتیجه انتخابات آغاز شد. کروبی از جمله به این نکته اشاره می‌کرد که شورای نگهبان در استان خراسان جنوبی ۲۹۸٬۰۰۰ رأی شمرده در حالی‌که پیش از آن تعداد افراد واجد شرایط فقط ۲۷۰٬۰۰۰ اعلام شده بود. او نامه سرگشاده بی‌سابقه‌ای را خطاب به علی خامنه‌ای منتشر کرد. وی در این نامه مجتبی خامنه‌ای و فرماندهان سپاه را به تقلب در انتخابات متهم کرد:

«اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد که پس از به تواتر رسیدن این اخبار نگران شدم که مبادا این موضوع مرتبط با دیدگاه حضرتعالی باشد...در عین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها - که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایت‌ها به طرف فرد دیگر سرازیر شد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. [۳] »


کروبی پس از انتشار یک پاسخ کوتاه و تند از خامنه‌ای با انتشار نامه‌ای دیگر اعلام کرد که از تمام مسئولیت‌های خود در حکومت از جمله مشاور رهبری و عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام خارج می‌شود.

او از مجمع روحانیون مبارز نیز خارج شد تا مقدمات تشکیل یک حزب را فراهم کند. هاشمی رفسنجانی و مصطفی معین نیز نسبت به این انتخابات اعتراض داشتند. در این دوره از انتخابات، از میان هشت نامزد، محمود احمدی نژاد در دور دوم به ریاست جمهوری رسید.

مهدی کروبی، از نامزدهای دوره دهم ریاست جمهوری ایران بود. وی اولین فردی بود که حضورش را در انتخابات اعلام کرد و حتی از ۴ سال پیش و در پی عدم موفقیت در انتخابات دوره نهم، با تشکیل حزب اعتماد ملی، جهت حضور در این انتخابات برنامه ریزی کرد. وی در ۲۱ مهر ۸۷ به طور رسمی نامزدی‌اش را اعلام کرد و در روز ۱۹ اردیبهشت ۸۸ با حضور در ستاد انتخابات ثبت نام کرد. او در این دوره به همراه سه نامزد دیگر برای سمت ریاست جمهوری رقابت می‌کرد. کروبی با کسب ۳۳۳٬۶۳۵ رای چهارم شد. آرای کروبی از تعداد آرای باطله کمتر بود.
در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۸۸ مهدی کروبی با نگارش نامه ای خطاب به آیت‌الله منتظری از حمایت‌های ایشان از خویش در حوادث پس از انتخابات تقدیر کرد. در قسمتی از این نامه آمده است:

«از اینکه بخاطر برخی حوادث و تعرضات پیش آمده بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری برای اینجانب، از این حقیر تفقد نمودید و طی نامه‌ها و بیاناتی اظهار تاسف فرمودید لازم دانستم بدین وسیله تشکر و قدردانی خود را اعلام دارم[۴]. »


 افشاگری درباره تجاوز جنسی در زندان‌های ایران

در ۱۸ مرداد ماه سال ۱۳۸۸ مهدی کروبی در نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی ازاو تقاضا کرد که در مورد تجاوز جنسی به پسران جوان و زنان در زندان‌های ایران تحقیق شود.[۵]

وی در این نامه نوشته بود:

«عده‌ای از افراد بازداشت شده مطرح نموده‌اند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده‌است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کرده‌اند به طوری که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیده‌اند و در کنج خانه‌های خود خزیده‌اند.[۶] »


این زندانیان به علت شرکت در تظاهرات پس از انتخات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ زندانی شده بودند.طرح این موضوع باعث واکنش‌هایی در بین مقامات ایران شد علی لاریجانی هرگونه تجاوز جنسی را رد کرد و چندین امام جمعه علیه این سخنان کروبی موضع گرفتند.[۷] ولی کروبی بار دیگر بر ادعای خود تاکید کرد وبا انتشار نامه‌ای از مهدی کروبی در روزنامه اعتماد ملی درپاسخ به مخالفان طرح این موضوع، خبر تعطیلی این نشریه منتشر شد.[۸][۹]

هم چنین محمد داوری روزنامه نگار و سردبیر سایت سحام نیوز (سایت رسمی حزب اعتماد ملی) متهم به افشای شکنجه ها و تجاوزهای جنسی در زندان های ایران شد. مهدی کروبی در نامه‌ای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلم‌هایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندان‌های ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبه‌ها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است. [۱۰]

 انتقاد به کشتار مردم ایران در عاشورای ۱۳۸۸

کروبی در حال بازدید از آسیب دیدگان

مهدی کروبی در اعتراض به کشتار مردم ایران در اعتراضات عاشورای ۱۳۸۸ با وصف‌ناپذیر خواندن خشونت‌های روز عاشورا گفت که حتی شاه هم حرمت عاشورا را نگاه داشت. [۱۱] وی در ادامه نوشت که حکومت در روز عاشورا دست بر خون مردم برده و جماعتی وحشی را به جان مردم انداخته است. او خشونت‌ها علیه مردم معترض در روز عاشورا را گناهی نابخشودنی دانست و خطاب به عاملان این حوادث نوشت که «اگر دین ندارید، لااقل آزاد مرد باشید.» [۱۲] چندی بعد در ۱۶ اسفند ۱۳۸۸ مهدی کروبی به حکم اعدام محمد امین ولیان که در اعتراضات عاشورای ۱۳۸۸ بازداشت شده بود اعتراض کرد و خواستار لغو این حکم شد و گفت:

«برخی مسئولان سنجیده یا نسنجیده و حتی عامدانه حرکت‌های خیابانی و اعتراضات را محاربه اعلام کردند که این امر مایه تاسف است. متاسفانه برخی مسئولان قضایی خوراک برای دشمنان و برخی رسانه‌های خارجی تهیه و دوستان را در سطح جهان منفعل می‌کنند. »

[۱۳]

سوء قصد در شهر قزوین

جمعه شب، ۱۸ دی ۱۳۸۸، در حالی که مهدی کروبی جهت شرکت در مراسم سوگواری ماه محرم در شهر قزوین به سر میبرد تجمعی در مقابل محل اقامت کروبی صورت گرفت، در حین ترک این محل، تجمع کنندگان با تخم‌مرغ و آجر به خودروی وی حمله کرده و همچنین دو تیر به خودرو اصابت می‌کند یکی به شیشه جلو و یکی هم به شیشه عقب، با توجه به اینکه خودرو ضدگلوله بود جدار رویی شیشه عقب می‌شکند و شیشه جلو نیز ترک بر می‌دارد.[۱۴] در اولین واکنش به این موضوع فرمانده نیروی انتظامی قزوین این مسئله را تکذیب کرده و این اقدام با واکنش، حسین کروبی، فرزند مهدی کروبی مواجه شد.[۱۵] کروبی پس از این حادثه، محافظین خود را مرخص نمود و در دیدار با خانواده عماد الدین باقی گفت:

«این نوع اقدامات نه تنها در اراده من خللی ایجاد نمیکند بلکه عزمم را در احقاق حقوق معطل مانده مردم جدی تر میکند و به گردانندگان جریان تمامیت خواه اعلام می نمایم که تا آخرین قطره خون ازاین راه و هدف مقدس برنخواهم گشت.[۱۶] »

هیچ فرد یا مجموعه ای مسئولیت این حادثه را بر عهده نگرفت، مهدی کروبی ۳ روز پس از این حادثه بیانه ای رسمی منتشر کرد و در آن گفت: «خود و خانواده ام را آماده هرگونه مصیبتی ساخته ام.»[۱۷] سوء قصد به مهدی کروبی دو هفته پس از ترور سید علی حبیبی موسوی خامنه و ۴ روز پیش از ترور مسعود علی‌محمدی انجام گرفت.


 مورد حمله قرار گرفتن در مراسم ۲۲ بهمن ۱۳۸۸

مهدی کروبی در آستانهٔ سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با انتشار بیانیه‌ای از مردم دعوت کرد تا در راهپیمایی‌ای که هر سال برای گرامیداشت این روز به سمت میدان آزادی صورت می‌گیرد شرکت کنند و این دعوت مورد استقبال جنبش سبز قرار گرفت.[۱۸] همچنین وب‌گاه رسمی حزب اعتماد ملی در روز ۲۱ بهمن مسیر و زمان حرکت کروبی را اعلام کرد.[۱۹] در مراسم ۲۲ بهمن ماه ۱۳۸۸، مهدی کروبی در حالی که همراه با جمعیت راهپیمایان در حال حرکت از بزرگراه اشرفی اصفهانی به سمت بزرگراه محمدعلی جناح بود به محض ورود به فلکهٔ دوم صادقیه، از سوی نیروهای یگان ویژۀ سپاه پاسداران مورد حمله با گاز اشک‌آور قرار گرفت و باوجود حملهٔ این نیروها از خودروی خود پیاده شد که در این هنگام به علت حجم بالای شلیک گلوله‌های دودزا و گاز اشک‌آور و ایجاد مشکل تنفسی برای وی؛ همراهان آقای کروبی ایشان را سریعاً از محل خارج کردند. همچنین مهاجمین با سردادن شعار بر علیه کروبی و پرتاب سنگ موجب پراکندگی حامیان کروبی از اطراف ایشان شدند.[۲۰] در این حادثه علی کروبی، فرزند مهدی کروبی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد [۲۱] و به مسجد امیرالمؤمنین منتقل شد و به شدت مورد شکنجه و تهدید قرار گرفت [۲۲] که منجر به انتشار نامه‌ای سرگشاده از سوی فاطمه کروبی (همسر مهدی کروبی) خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای شد.[۲۳] همچنین حسین کروبی، فرزند دیگر وی، حملات ماموران حکومتی به مهدی کروبی و هواداران پیرامون او در مراسم این روز را خشن‌ترین برخورد هشت‌ماهه اخیر خواند و گفت که افزون بر شلیک گاز اشک‏آور توسط نیروی انتظامی، لباس شخصی‌ها با اسپری‏های ویژۀ دفاع شخصی، گاز اشک‌آور را به صورت مهدی کروبی می‏‌پاشیدند، عواقب این حملات، سوزش شدید صورت و ریۀ کروبی پس از چند ساعت و نیز راهی شدن یکی از محافظان او به بیمارستان بوده‌است.[۲۴]

درخواست همه‌پرسی و راهپیمایی معترضان

مهدی کروبی پس از تظاهرات روز ۲۲ بهمن در پی دو مرتبه دیدار با میرحسین موسوی[۲۵] [۲۶]، با انتشار بیانیه‌ای در روز ۳ اسفند ۱۳۸۸ ضمن محکوم کردن بهره‌برداری جناحی خاص از راهپیمایی ۲۲ بهمن، خواستار مجوز تظاهرات آزاد جنبش سبز و برپایی همه‌پرسی شد. کروبی حاکمیت را متهم کرد که «حداکثر تلاش خود را برای مهندسی تظاهرات ۲۲ بهمن به کار بردند و از سراسر کشور با صدها اتوبوس و قطار نیرو به تهران اعزام کردند». [۲۷] [۲۸] کروبی در این بیانیه گفت:

«می خواهم بر اساس حق مسلم مردم، طبق اصل ۲۷ قانون اساسی، مجوز بدهند که در میدانی در تهران راهپیمایی از طرف ما برگزار شود تا اقلیت و اکثریت مشخص شود، امنیتش را هم خودمان تامین می کنیم و تضمین می دهیم که این راهپیمایی با پرهیز از هرگونه شعار ساختار شکن برگزار شود. کارنامه انتخابات دهم ریاست جمهوری نشان داد که تنها رفراندوم است که می تواند راهگشای ما برای عبور از این تنگناها باشد. »

[۲۹] هم چنین در خرداد ماه ۱۳۸۹ در دیدار با میر حسین موسوی خواستار صدور مجوز راهپیمایی آرامی از میدان امام حسین تا میدان آزادی از استاندار تهران در روز ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ در اعتراض به تقلب در انتخابات ۱۳۸۸ شد. [۲]

 حمله لباس شخصی ها در قم

مهدی کروبی در ۲۳ خرداد ۱۳۸۹ پس از دیدار با آیت الله صانعی در قم با حمله نیروهای لباس شخصی به خودروی حامل وی مواجه شد و مانع از بازگشت مهدی کروبی به تهران شدند.در این حمله بر علیه مهدی کروبی ، میرحسین موسوی ، هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی شعار هایی از سوی حامیان آیت الله علی خامنه ای داده شد.هم چنین در این روز بیت آیت الله صانعی و آیت الله منتظری تخریب شد و بیت آیت الله منتظری پس از حمله نیروهای لباس شخصی پلمپ شد.این حملات واکنشهایی از سوی میر حسین موسوی ، احمد منتظری و محمد خاتمی را در پی داشت. 

 

۶-میرحسین موسوی  

 

میرحسین موسوی خامنه (۱۱ اسفند ۱۳۲۰ در خامنه)[۱] سیاست‌مدار، نقاش و معمار اهل ایران است. او پنجمین و آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ بود. او پس از درگذشت روح‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، با تغییر قانون اساسی و حذف پست نخست‌وزیری، از فعالیت‌های اجرایی کناره گرفت. در سال ۱۳۷۷ فرهنگستان هنر را تأسیس کرد و تا دی‌ماه ۱۳۸۸ ریاست آن را بر عهده داشت.[۲]

وی نامزد انتخابات جنجال‌برانگیز ریاست‌جمهوری دهم بود که همراه با دیگر معترضان، نتیجهٔ انتخابات را ناشی از تقلب گسترده در انتخابات دانست.[۳] او هم‌اکنون از رهبران جنبش سبز است و راه سبز امید را به عنوان بدنهٔ تشکیلاتی آن تاسیس کرد.[۴]

موسوی در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) در رشته مهندسی معماری و شهرسازی، مدرک کارشناسی ارشد دریافت کرد و از سال ۱۳۶۳ تاکنون عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است. از سال ۱۳۶۸، به تدریس در دانشگاه تربیت مدرس پرداخت و هم‌زمان به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد.[۵]

دیگر پست‌های او در گذشته وزیر امور خارجه در دولت محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوی کنی (سال ۱۳۶۰)، عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی و ریاست ستاد انقلاب فرهنگی بوده‌اند. وی به زبان‌های انگلیسی و عربی و ترکی نیز تسلط دارد.[ 

میرحسین موسوی در سال ۱۳۲۰ در شهر خامنه در استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد.[۷][۸] پدرش میراسماعیل، از بازرگانان چای از تبریز بود. او در خامنه بزرگ شد و پس از پایان دورهٔ دبیرستان در سال ۱۳۳۷ از خامنه به تهران آمد.[۹]

سید علی خامنه‌ای از اقوام دور پدری موسوی است.[۱۰] پدر این دو پسردایی و پسرعمه یکدیگرند.[۱۱] سید علی خامنه‌ای از دیرباز روابط خانوادگی نزدیکی با خانواده میرحسین موسوی داشته است، تا آن‌جا که او و برادرش سید محمد خامنه‌ای در دوران جوانی و زمانی که در مشهد و قم اقامت داشتند، هنگام سفر به تهران در خانهٔ پدری میرحسین موسوی اقامت می‌کردند.[۱۲][منبع این ادعا معتبر نیست]

او که مدرک فوق لیسانسش را در بهار سال ۱۳۴۸ از دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی) در رشته معماری و شهرسازی اخذ کرد، طرح اداره مرکزی آب و فاضلاب اصفهان را در سال ۱۳۴۸ نوشت و تا سال ۵۰ آن را اجرا کرد. سپس طرح مجموعه کانون توحید را در سال ۱۳۵۰ اجرایی کرد. کانون توحید چه پیش از انقلاب و چه پس از آن مرکز تجمع سیاسیون منتقد بوده و هست.[ 

او در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه خورشیدی، با گروه‌های ملی - مذهبی مثل نهضت آزادی نزدیکی داشت و از جمله کسانی بود که در جلسه‌های سخنرانی علی شریعتی در حسینیه ارشاد تهران حاضر می‌شد. میرحسین موسوی، که در آن دوران با نام هنری حسین رهجو فعالیت می‌کرد، از جمله افرادی بود که در تاسیس جنبش مسلمانان مبارز با حبیب الله پیمان همکاری کرد.

موسوی در سال ۱۳۴۸ زمانی که فارغ ‏التحصیلی اش را جشن می گرفت، در یک نمایشگاه نقاشی که زهرا رهنورد از دانشجویان رشتهٔ مجسمه سازی ۴۸ ترتیب داده بود، بااو آشنا شد و ازدواج کرد.[۱۴] در همان سال‌ها او به دلیل سازمان‌دهی اعتراضات خیابانی بر علیه حکومت، بازداشت و زندانی شد.[۱۵]

با نزدیک شدن به انقلاب ایران و پررنگ شدن نقش رهبری روح الله خمینی در مبارزات ضد حکومت پهلوی، میرحسین موسوی نیز بیشتر به این جریان گرایش پیدا کرد و به ویژه به محمد حسینی بهشتی، از روحانیان بانفوذ نزدیک به روح الله خمینی، نزدیک شد.

پس از انقلاب

با تاسیس حزب جمهوری اسلامی توسط محمد حسینی بهشتی در نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، میرحسین موسوی هم به این حزب پیوست و دبیر سیاسی این حزب شد. او همچنین سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، ارگان حزب نیز بود. در سال ۱۳۶۰ و در کابینه محمدعلی رجایی، موسوی به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شد. 

بعد از کشته شدن محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، رئیس جمهوری و نخست وزیر وقت، در انفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰، علی خامنه‌ای، رئیس جمهور ایران شد و ابتدا علی اکبر ولایتی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد، اما مجلس به ولایتی رای اعتماد نداد و خامنه‌ای علی‌رغم اختلافاتی که در داخل حزب جمهوری اسلامی با میرحسین موسوی داشت، او را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد. موسوی از آن زمان تا سال ۱۳۶۸ و بعد از مرگ خمینی، برای ۸ سال، نخست وزیر ایران بود.

بسیاری از ناظران دلیل این انتخاب خامنه‌ای را نظر مثبت سید روح‌الله خمینی به موسوی و حمایت قاطع بنیانگذار جمهوری اسلامی از او دانسته‌اند.

از آنجا که تقریبا تمام دوران نخست وزیری میرحسین موسوی همزمان با جنگ ایران و عراق بود، عموما از او با عنوان «نخست وزیر جنگ» یاد می‌شود. سیاست‌های انقباضی دولت او در آن دوران، که به عقیده خیلی‌ها ناگزیر بود، و به ویژه توزیع کالاهای اساسی با کوپن از جمله ویژگی‌هایی است که دولت موسوی عموما با آن‌ها به یاد آورده می‌شود.

اختلاف میان موسوی، که به جناح چپ جمهوری اسلامی تعلق داشت، با علی خامنه‌ای، که نزدیک تر به جناح راست جمهوری اسلامی تلقی می‌شد، در طول دوران هشت ساله همکاری این دو ادامه داشت؛ اختلافی که حتی یک بار در شهریور ۱۳۶۷ و کمی بعد از پایان جنگ ایران و عراق، به استعفای موسوی از نخست وزیری انجامید؛ استعفایی که با مخالفت شدید خمینی روبرو و منتفی شد.

با بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ مقام نخست وزیری از ساختار سیاسی ایران حذف شد و با درگذشت سید روح‌الله خمینی، میرحسین موسوی، و کل جناح چپ جمهوری اسلامی، حامی اصلی خود را از دست دادند. بنابراین میرحسین موسوی هفتاد و نهمین، و آخرین نخست وزیر ایران بود.

میرحسین موسوی همان زمان تا حدودی از دنیای سیاست کناره گرفت و به وادی هنر، که پیش از انقلاب در آن فعال بود، بازگشت. 

میرحسین موسوی در این سال‌ها علی‌رغم کناره‌گیری از دنیای سیاست، مسئولیت‌های سیاسی حاشیه‌ای داشت. از جمله سال ۱۳۶۸ با حکم خامنه‌ای عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد که این عضویت کماکان ادامه دارد. از سال ۱۳۷۵ نیز عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. همچنین در دورهٔ ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶) مشاور سیاسی رئیس جمهوری و در دوره محمد خاتمی (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) مشاور عالی رئیس جمهوری بوده است.

اما عمده فعالیت‌های میرحسین موسوی در این بیست سال، هنری و دانشگاهی بوده است. او از میانه دهه پنجاه خورشیدی استاد دانشگاه شهید بهشتی بود و در دهه هفتاد هم به عضویت هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در آمد.

موسوی در سال ۱۳۷۷ و با حکم خاتمی، رئیس فرهنگستان هنر شد و عمده فعالیت‌هایش را در قالب این نهاد پی گرفت.[ 

پس از برگزاری انتخابات مجلس پنجم و از میان رفتن حاکمیت مطلق جناح محافظه‌کار (جامعه روحانیت مبارز و تشکل‌های اسلامی همسو) در مجلس شورای اسلامی، سران گروه‌های خط امام (که بعدها به اصلاح‌طلبان معروف شدند) تلاش خود را برای انتخاب یک کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری هفتم آغاز کردند. در جلسه ۸ اردیبهشت ۱۳۷۵، شورای هماهنگی گروه‌های خط امام (شش گروه همسو با مجمع روحانیون مبارز و مجمع حزب‌الله ـ فراکسیون اقلیت مجلس پنجم ـ) که با حضور محمد خاتمی، مهدی کروبی و محمد موسوی خوئینی‌ها (سه عضو بنیان‌گذار روحانیون مبارز) برگزار شد، پیشنهاد شد تا تمام تلاش برای متقاعد کردن میرحسین موسوی به حضور در انتخابات انجام گیرد و در صورت نپذیرفتن موسوی یکی از این سه عضو ارشد روحانیون نامزدی را قبول کنند. این درحالی بود که حضور علی‌اکبر ناطق نوری رئیس وقت مجلس شورای اسلامی به عنوان نامزد محافظه‌کاران در انتخابات قطعی به نظر می‌رسید.

انتخاب میرحسین با این استدلال صورت می‌گرفت که او علاوه بر شهرت کافی در میان مردم به واسطهٔ هشت سال ریاست دولت و محبوبیت در میان طبقات پائین و مذهبی احتمالا مورد حمایت کارگزاران سازندگی و جمعیت دفاع از ارزش‌ها نیز قرار خواهد گرفت و مجمع روحانیون مبارز نیز به احتمال فراوان سکوت سیاسی خود را شکسته و فعالیت خود را مجدداً آغاز خواهد کرد.

موسوی که در ابتدا تأکید داشت به هیچ وجه تمایل و آمادگی برای حضور در انتخابات ندارد، در تیرماه پس از جلسات و درخواست‌های مکرر پذیرفت تا موضوع را مورد بررسی قرار دهد. روزنامه سلام که به همراه دوهفته‌نامه عصر ما تنها نشریات خط امام (جناح چپ) محسوب می‌شد اولین نشریه‌ای بود که این موضوع را در عرصه سیاسی و مطبوعاتی کشور مطرح کرد. در هفتم مرداد با چاپ عکس بزرگی از موسوی در صفحه اول به درخواست‌هایی که برای کاندیداتوری او می‌شود، اشاره کرد. در ۲۴ مرداد مجمع روحانیون مبارز به چهار سال کناره‌گیری خود از عرصه سیاسی کشور خاتمه داد و یک روز بعد از موسوی خواست درخواست کاندیداتوری را بپذیرد. چندی بعد شورای هماهنگی گروه‌های خط امام نیز موسوی را نامزد خود معرفی کرد. در ابتدای آبان ۱۳۷۵ حضور موسوی قطعی شده بود، به گفته محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و عضو ارشد خط امام، در ملاقات روز سوم آبان با موسوی حتی در مورد مسائل جزئی انتخاباتی مانند مهیا کردن دفتر ستاد انتخاباتی هم صحبت شد. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران هم اعلام کرده بود که در روز هشتم آبان تجمعی را در مقابل خانه میرحسین برگزار می‌کند، اما موسوی در پیامی که در هفتم آبان منتشر شد، امتناع قطعی خود را از حضور در انتخابات اعلام کرد. محمد سلامتی معتقد است که امتناع موسوی قطعا به ملاقات‌هایی مربوط می‌شود که در سوم و ششم آبان از سوی تعدادی از سران جناح محافظه‌کار با او صورت گرفته بود.[۱۷]

حامیان موسوی پس از آن به سراغ محمد خاتمی رفتند و خاتمی توانست با یک پیروزی غیرمنتظره در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ کرسی ریاست جمهوری را از آن خود کند.

همین حکایت دعوت گسترده از موسوی در انتخابات ۸۴ هم تکرار شد که باز هم موسوی از نامزدی سر باز زد و از حضور ملت ایران عذر خواست. 

موسوی کاندیدای اصلاح طلبان در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود که پس از بیست سال سکوت و کناره گیری از ورود به عرصه، در ۲۰ اسفند ۸۷ و پس از مدتها اما و اگر، با انتشار بیانیه‌ای رسماً اعلام کاندیداتوری کرد.[۱۹] محمد خاتمی در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۷ با انتشار بیانیه‌ای به طور رسمی از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد هشتاد و هشت به نفع او انصراف داد و عرصه را به میرحسین موسوی سپرد.[۲۰]

جمعیت توحید و تعاون که اعضای ان از نزدیکان موسوی و خاتمی هستند در آستانه انتخابات ششمین مجمع خود را برگزار کرده‌اند. سایت کلمه نیز توسط این جمعیت راه اندازی شده که وبسایت رسمی موسوی شناخته می‌شود.[۲۱][۲۲] در این انتخابات اکثر احزاب اصلاح‌طلب مانند جبهه مشارکت ایران اسلامی[۲۳]، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی[۲۴]، مجمع روحانیون مبارز[۲۵]، حزب کارگزاران سازندگی[۲۶]، حزب مردم سالاری[۲۷]، حزب اسلامی کار[۲۸]، حزب همبستگی[۲۹]، مجمع زنان اصلاح‌طلب[۳۰]جمعیت زنان جمهوری اسلامی، انجمن روزنامه‌نگاران زن و احزاب دیگر و همچنین شورای هماهنگی جبهه اصلاحات[۳۱] از او حمایت کردند.

نامه میرحسین موسوی به سیدعلی خامنه‌ای

میر حسین موسوی در روز انتخابات دهم ریاست جمهوری با نوشتن نامه‌ای اعتراضی به علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران اعتراض خود را نسبت به تخلفات انجام شده در انتخابات نشان داد.[۳۲] در بخش‌هایی از این نامه آمده‌است: «شواهدی از مداخله تعدادی از فرماندهان و مسئولان سپاه و بسیج در انتخابات واصل گردیده‌است و به نظر می‌رسد این عمل در صورت صحت خبر علاوه بر نقض قوانین، شکاف بین فرماندهان و مسئولان رسمی و بدنه سالم و صادق نیروهای بسیج و سپاه را دامن می‌زند. از آنجا که دامنه اقدامات غیرقانونی فوق مشخص نیست و بخشی از اعضای شعب اخذ رای و ناظران از حامیان نامزد خاص آنان انتخاب شده‌اند احتمال تصرف در آراء مردم اذهان را می‌آزارد. 

انتخابات دهم با حضور گستردهٔ مردم همراه بود. طرفداران میرحسین موسوی از روزها قبل از انتخابات در خیابان‌ها تجمع می‌کردند و همبستگی خود را نشان می‌دادند. برخلاف انتخابات قبلی که مورد تحریم بسیاری از مردم و گروه‌ها قرار گرفته بود، یک عزم ملی برای انتخابات دهم وجود داشت؛ به‌طوری‌که بیش از ۸۰ درصد مردم در انتخابات شرکت کردند. پس از پایان انتخابات، وزارت کشور اعلام کرد که محمود احمدی‌نژاد با ۶۴٪ آراء پیروز شده است. این مسئله بهت و شگفتی بزرگی را برای مردم به همراه داشت. مردم از روز پس از انتخابات شروع به اعتراض‌های خیابانی کردند که با سرکوب نیروهای انتظامی و یگان‌های ضدشورش همراه بود. بسیاری نتیجه انتخابات را تقلب خواندند. میرحسین موسوی، با اشاره به نتیجهٔ انتخابات، مردم را ناظر «شعبده‌بازی دست‌اندرکاران انتخابات و صدا و سیما» خواند.[۳۴] مهدی کروبی نتایج انتخابات را مضحک دانست. اما محمود احمدی‌نژاد در سخنرانی‌اش در ۲۴ خرداد در میدان ولی‌عصر تهران، انتخابات را سالم دانست و معترضین به نتیجه انتخابات را خس و خاشاک نامید. در روز ۲۵ خرداد، تظاهراتی میلیونی طرفداران موسوی از میدان امام حسین تا میدان آزادی در اعتراض به تقلب در انتخابات و اعلام نتایج غلط صورت پذیرفت. در گزارشی که از سوی محمدباقر قالیباف شهردار تهران به مجلس ارائه شده، آمده‌است «براساس متراژها و اندازه‌گیری‌های صورت‌گرفته در تجمع حامیان میرحسین موسوی، در میدان آزادی حداقل سه میلیون معترض حضور داشته‌اند.»[۳۵] در هریک از شهرستان‌ها نیز تظاهرات برپا شد. در تظاهرات تهران چندین تن کشته شدند. ایرانیان خارج از کشور نیز در حمایت مردم در روبه‌روی سفارت‌ها تجمع کردند. در طی روزهای بعدی، تظاهرات و اعتراض‌های گستردهٔ دیگری در تهران و سایر شهرستان‌ها صورت پذیرفت. از جملهٔ این تظاهرات می‌توان به تظاهرات مردم تهران از میدان هفتم تیر تا میدان انقلاب در روز ۲۷ خرداد و تجمع بزرگ مردم در میدان امام خمینی در روز ۲۸ خرداد اشاره کرد.

راهپیمایی حامیان میرحسین موسوی در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در تهران

پس از حمایت سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی از نتایج انتخابات، سرانجام شورای نگهبان در روز ۸ تیر ۱۳۸۸، نتایج انتخابات ریاست جمهوری را تأیید کرد و پروندهٔ انتخابات را مختومه اعلام نمود. احزاب اصلاح‌طلب و مهدی کروبی به این تصمیم شدیداً واکنش نشان دادند. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم نیز نتیجه انتخابات و دولت دهم را نامشروع دانستند و سرکوب معترضان را محکوم کردند. سرکوب‌ها و حبس‌های پس از انتخابات، انتقاد شدید برخی مراجع تقلید را نیز در پی داشت.

با اینحال روحانیون و شخصیت‌های نزدیک به دولت احمدی نژاد و فرماندهان سپاه و بسیج از این نتیجه استقبال کردند و اعتراض کاندیداهای دیگر را غیرمستند دانستند. آنان اصلاح‌طلبان و معترضان را به برپایی یک انقلاب رنگی یا مخملی و همینطور ارتباط با بیگانگان متهم کرده و مسئولیت خونریزی‌های اعتراضات را بر عهدهٔ برپاکنندگان آن دانستند. این در حالیست که قاضی محمد حسین شاملو، بازپرس ویژه قتل تهران در نامهٔ خود به رئیس قوه قضاییه، صادق آملی لاریجانی، بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک، بازداشت‌های غیرموجه و برخوردهای غیرشرعی با برخی افراد بازداشت‌شده و کشته شدن برخی افراد را ناشی از تغافل، بی‌درایتی و مسامحه‌ٔ برخی مسوولان مطرح می‌کند. [۳۶]

کشته شدن خواهرزادهٔ میرحسین موسوی

سید علی حبیبی موسوی خامنه، خواهرزاده میرحسین موسوی در جریان درگیری‌های تظاهرات روز عاشورا کشته شد. وی ظهر عاشورا، در میدان انقلاب از ناحیه قلب هدف گلوله قرار گرفت و بعد از انتقال به بیمارستان ابن سینا واقع در فلکه دوم صادقیه جان باخت.[۳۷] جسد سیدعلی موسوی که در بیمارستان ابن‌سینا نگهداری میشد از بیمارستان به مکان نامشخصی انتقال یافت. صبح روز چهارشنبه ۸ دی مسئولان با خانوادهٔ علی موسوی تماس گرفته و به آنها گفتند که اجازهٔ دفن در بهشت زهرا داده شده‌است. بعد از این تماس پیکر علی حبیبی موسوی در بهشت زهرای تهران با تدابیر شدید امنیتی و با حضور خانوادهٔ موسوی به خاک سپرده شد.[۳۸][۳۹]

بیانیه‌های میر حسین موسوی

پس از اعلام نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری و اعتراضات گسترده مردم، میرحسین موسوی اقدام به نوشتن بیانیه‌هایی اعتراضی کرد. این بیانیه‌ها حاوی مسائلی چون تقلب در انتخابات، مخالفت با دولت محمود احمدی نژاد، اعتراض به عملکرد شورای نگهبان، حمایت از حرکت‌ها و اعتراضات مسالمت‌آمیز مردمی، اعتراض به اعدامهای سیاسی پس ازانتخابات ، احقاق حقوق مردم معترض، جان‌باختگان، بازداشت‌شدگان و آسیب‌دیدگان اعتراضات پس از انتخابات است. بیانیه‌های میرحسین موسوی در اتفاقات و روزهای مهمی چون هفته آخر خرداد، روز بازداشت‌ها و کشته شدن هواداران جنبش سبز، روز قدس، ۱۳ آبان، روز بسیج، ۱۶ آذر، مراسم چهلم جان‌باختگان اعتراضات پس از انتخابات، بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها منتشر شد. این بیانیه‌ها نقش مهمی در آگاه‌سازی و راهنمایی مردم و ادامهٔ اعتراضات مردمی پس از انتخابات داشت. یکی از مهمترین این بیانیه‌ها، بیانیه هفدهم است که پس از ضرب‌العجل تعیین شده توسط حامیان دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی به قوه قضاییه انتشار یافت که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های جهان داشت. در این بیانیه، میرحسین موسوی از آمادگی خود برای شهادت در راه احقاق حقوق از دست رفته مردم خبر داد.[۴۰] هم چنین میرحسین موسوی در بیانیه شماره ۱۸ خود در ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ سالگرد بزرگترین راه پیمایی پس از انقلاب منشور جنبش سبز را اعلام کرد.[۱]

نامگذاری سال ۱۳۸۹

میرحسین موسوی در دیداری که با اعضای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی داشت، سال جدید (۸۹) را سال صبر و استقامت نامید. این در حالی است که طبق سنت های جمهوری اسلامی هرساله رهبر ایران سال جدید را نامگذاری می کند.