۵-مهدی کروبی
مهدی کروبی (زادهٔ ۱۴ مهر ۱۳۱۶ در الیگودرز)، روحانی شیعه و سیاستمدار ایرانی و دبیرکل حزب اعتماد ملی است. او رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی ایران بود. مهدی کروبی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۴ بود، وی در دور دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ هم از کاندیداهای جریان اصلاحات بود.
مهدی کروبی، زاده سال ۱۳۱۶ در شهرستان الیگودرز در استان لرستان است. وی فرزند یک روحانی بود و به پیروی از پدر به تحصیل علوم حوزوی روی آورد. در حوزه علمیه قم شاگرد حسینعلی منتظری و روحالله خمینی بود و مدرک لیسانس فقه و حقوق اسلامی را هم از دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران دریافت کرد، او نخستین اجازه اجتهاد خود را از یوسف صانعی گرفت. کروبی پس از دستگیری و تبعید خمینی در سال ۱۳۴۲ در انتشار نامههای سرگشاده خمینی به مقامات رسمی کشور و تبلیغ تفکرات وی در بین مردم بسیار فعال بود و در طول سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۶ بارها دستگیر شده و چندین سال را در زندان (از جمله دو زندان معروف تهران اوین و قصر) گذراند. وی در زندان یکی از معدود روحانیونی بود که هم با زندانیان مذهبی و با زندانیان چپگرای سکولار رابطهٔ خوبی داشت. کروبی در سالهای ۵۶-۵۷ با آغاز اعتراضهای عظیم مردمی علیه حکومت، رهبری شوراهای محلی را بر عهده داشت که غذا و نیازهای ضروری معترضان و اعتصابگران را تأمین میکردند.[
کروبی با پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۸ به نمایندگی از زادگاهش الیگودرز وارد مجلس شده و در همین سال به دستور روحالله خمینی بنیاد شهید را تأسیس کرد که به خانوادههای کشتگان دوران انقلاب و جنگ ایران و عراق کمک میکرد. وی در دور دوم، خود را از تهران کاندید کرد و توانست به مقام نایب رئیسی مجلس دست یابد.[
پیش از انتخابات مجلس سوم در سال ۱۳۶۶ به سبب اختلافهای موجود در جامعه روحانیت مبارز عدهای اعضای این جامعه از آن جدا شده و گروهی با نام مجمع روحانیون مبارز را بنیان نهادند. نقش محوری را در این انشعاب مهدی کروبی برعهده داشت که رهبری مجمع را تا زمان خروجش از آن در سال ۱۳۸۴ بر عهده داشت. محمد موسوی خوئینیها، محمد خاتمی و علیاکبر محتشمیپور از دیگر اعضای مهم این مجمع بودند با انشعاب از جامعه روحانیت مبارز، مجمع روحانیون مبارز را تأسیس نمودند. مجمع در انتخابات مجلس سوم پیروز شد و مهدی کروبی نایب رئیس اول مجلس شد. در همین دوران در ماجرای اعتراض حسینعلی منتظری، قائممقام رهبری، به اعدام دستهجمعی هزاران زندانی سیاسی، کروبی با اینکه هیچ نقشی در این اعدامها نداشت ولی متأثر از وفاداریش به خمینی، به انتقاد شدید از استاد سابقش منتظری پرداخت. نامهٔ سرگشادهای با امضای مهدی کروبی و سید حمید روحانی و امام جمارانی خطاب به منتظری منتشر شد که حاوی انتقادات و اعتراضات تندی از منتظری بود. فقط ۳۵ روز بعد منتظری از مقام خود کنارهگیری کرد.[۱] سرپرستی امور حجاج ایرانی از سال ۱۳۶۴ و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی هر دو با فرمان روحالله خمینی از دیگر مسئولیتهای مهم کروبی در این دوران بود.
درانتخابات دوره چهارم مجلس در سال ۱۳۷۰ و در اولین انتخابات مجلس بعد از فوت روحالله خمینی، شورای نگهبان با تفسیری جدید از قانون، بر نظارت خود بر انتخابات افزود و بیشتر کاندیداهای نزدیک به مجمع روحانیون مبارز و جناح موسوم به خط امام را رد صلاحیت نمودند. دوره چهارم مجلس شورای اسلامی، بر خلاف دور سوم، به کنترل جناح راستگرای محافظهکار درآمد و طیف همراه مهدی کروبی، در این دوره، در اقلیت قرار گرفتند.[۲]
مجمع روحانیون مبارز پس از این انتخابات فعالیت سیاسی خود را متوقف و اعلام سکوت سیاسی کرد. کروبی نیز در این دوران فعالیت چندانی در صحنه سیاست کشور نداشت.
دوران سکوت سیاسی مجمع روحانیون مبارز در ۲۴ مهر ۱۳۷۵ پایان یافت. یکی از اعضای اصلی این مجمع یعنی محمد خاتمی کاندیدای ریاست جمهوری شد و توانست بهطرز غیرمنتظرهای با اختلاف بسیار پیروز رقابت شود.
مهدی کروبی در سال ۱۳۷۸ تصمیم به حضور دوباره در مجلس شورای اسلامی گرفت. وی رأی بیستوچهارم شهر تهران را کسب کرد و به ریاست مجلسی رسید که اکثریت آن در اختیار اصلاحطلبان و مذهبیون چپگرا بود.
کروبی در اولین روزهای آغاز بهکار مجلس ششم طرح اصلاح قانون مطبوعات را از دستور بررسی مجلس خارج کرد. خامنهای پیش از بررسی این طرح در نامهای به کروبی از او خواست این طرح را مسکوت بگذارد و کروبی هم اطاعت کرد. به همین دلیل کروبی همواره در دوران ریاست مجلس مورد انتقاد اصلاحطلبان قرار داشت.[۱]
مهدی کروبی از سوی دیگر در چندین مورد اعتراضهای سختی هم داشت. از جمله اعتراض او به حکم اعدام هاشم آقاجری و اعتراض او به دستگیری حسین لقمانیان نماینده همدان.
در دوران ریاست مهدی کروبی بر مجلس ششم بسیاری از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران زندانی شدند. دفتر وی همیشه به روی خانواده زندانیان باز بود و او بسیاری از اوقات با استفاده از روابطی که با مقامات دیگر داشت موفق به کمک به آنها میشد.[۱]
در انتخابات مجلس هفتم شورای نگهبان بار دیگر تقریبا تمامی کاندیداهای اصلاحطلب از جمله دو نایب رئیس این مجلس و بیش از ۱۰۰ نمانیده دیگر را رد صلاحیت کرد. در حالی که تحصن نمایندگان و استعفای آنها و تهدید سید محمد خاتمی وضعیت سیاسی کشور را در شرایط بحرانی قرار داده بود. کروبی اعتراض تندی به این موضوع نکرد و اصلاحطلبان معتقدند که او خاتمی را راضی به برگزاری انتخابات کرد. کروبی در این انتخابات به مجلس راه نیافت.
مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۴ شرکت کرد. بیشتر احزاب مهم اصلاحطلب و حتی بسیاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز از مصطفی معین و اکبر هاشمی رفسنجانی حمایت کردند اما کروبی با شعار اعطای ۵۰ هزار تومان در هر ماه به هر ایرانی بالای ۱۸ سال به جمعآوری رأی طبقات فقیرتر جامعه امید داشت. وی در انتخاباتی نزدیک در جای سوم قرار گرفت در حالیکه تا ساعت پایانی شمارش آراء در جای دوم قرار داشت. اعتراضهای شدید کروبی پیش از اعلام رسمی نتیجه انتخابات آغاز شد. کروبی از جمله به این نکته اشاره میکرد که شورای نگهبان در استان خراسان جنوبی ۲۹۸٬۰۰۰ رأی شمرده در حالیکه پیش از آن تعداد افراد واجد شرایط فقط ۲۷۰٬۰۰۰ اعلام شده بود. او نامه سرگشاده بیسابقهای را خطاب به علی خامنهای منتشر کرد. وی در این نامه مجتبی خامنهای و فرماندهان سپاه را به تقلب در انتخابات متهم کرد:
« | اخباری مبنی بر حمایت فرزند محترم شما - آقا سید مجتبی - از یکی از کاندیداها منتشر شد که پس از به تواتر رسیدن این اخبار نگران شدم که مبادا این موضوع مرتبط با دیدگاه حضرتعالی باشد...در عین حال کماکان خبرهایی در مورد فعالیت ایشان به نفع یکی از کاندیداها - که سه روز قبل از انتخابات ناگهان ستاره بخت او افول کرد و عنایتها به طرف فرد دیگر سرازیر شد - و حتی رفت و آمد به ستاد انتخاباتی آن کاندیدا منتشر شد. [۳] | » |
کروبی پس از انتشار یک پاسخ کوتاه و تند از خامنهای با انتشار نامهای دیگر اعلام کرد که از تمام مسئولیتهای خود در حکومت از جمله مشاور رهبری و عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام خارج میشود.
او از مجمع روحانیون مبارز نیز خارج شد تا مقدمات تشکیل یک حزب را فراهم کند. هاشمی رفسنجانی و مصطفی معین نیز نسبت به این انتخابات اعتراض داشتند. در این دوره از انتخابات، از میان هشت نامزد، محمود احمدی نژاد در دور دوم به ریاست جمهوری رسید.
مهدی کروبی، از نامزدهای دوره دهم ریاست جمهوری ایران بود. وی اولین فردی بود که حضورش را در انتخابات اعلام کرد و حتی از ۴ سال پیش و در پی عدم موفقیت در انتخابات دوره نهم، با تشکیل حزب اعتماد ملی، جهت حضور در این انتخابات برنامه ریزی کرد. وی در ۲۱ مهر ۸۷ به طور رسمی نامزدیاش را اعلام کرد و در روز ۱۹ اردیبهشت ۸۸ با حضور در ستاد انتخابات ثبت نام کرد. او در این دوره به همراه سه نامزد دیگر برای سمت ریاست جمهوری رقابت میکرد. کروبی با کسب ۳۳۳٬۶۳۵ رای چهارم شد. آرای کروبی از تعداد آرای باطله کمتر بود.
در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۸۸ مهدی کروبی با نگارش نامه ای خطاب به آیتالله منتظری از حمایتهای ایشان از خویش در حوادث پس از انتخابات تقدیر کرد. در قسمتی از این نامه آمده است:
« | از اینکه بخاطر برخی حوادث و تعرضات پیش آمده بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری برای اینجانب، از این حقیر تفقد نمودید و طی نامهها و بیاناتی اظهار تاسف فرمودید لازم دانستم بدین وسیله تشکر و قدردانی خود را اعلام دارم[۴]. | » |
در ۱۸ مرداد ماه سال ۱۳۸۸ مهدی کروبی در نامهای به هاشمی رفسنجانی ازاو تقاضا کرد که در مورد تجاوز جنسی به پسران جوان و زنان در زندانهای ایران تحقیق شود.[۵]
وی در این نامه نوشته بود:
« | عدهای از افراد بازداشت شده مطرح نمودهاند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نموده اند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیدهاست. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کردهاند به طوری که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیدهاند و در کنج خانههای خود خزیدهاند.[۶] | » |
این زندانیان به علت شرکت در تظاهرات پس از انتخات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ زندانی شده بودند.طرح این موضوع باعث واکنشهایی در بین مقامات ایران شد علی لاریجانی هرگونه تجاوز جنسی را رد کرد و چندین امام جمعه علیه این سخنان کروبی موضع گرفتند.[۷] ولی کروبی بار دیگر بر ادعای خود تاکید کرد وبا انتشار نامهای از مهدی کروبی در روزنامه اعتماد ملی درپاسخ به مخالفان طرح این موضوع، خبر تعطیلی این نشریه منتشر شد.[۸][۹]
هم چنین محمد داوری روزنامه نگار و سردبیر سایت سحام نیوز (سایت رسمی حزب اعتماد ملی) متهم به افشای شکنجه ها و تجاوزهای جنسی در زندان های ایران شد. مهدی کروبی در نامهای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلمهایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندانهای ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبهها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است. [۱۰]
مهدی کروبی در اعتراض به کشتار مردم ایران در اعتراضات عاشورای ۱۳۸۸ با وصفناپذیر خواندن خشونتهای روز عاشورا گفت که حتی شاه هم حرمت عاشورا را نگاه داشت. [۱۱] وی در ادامه نوشت که حکومت در روز عاشورا دست بر خون مردم برده و جماعتی وحشی را به جان مردم انداخته است. او خشونتها علیه مردم معترض در روز عاشورا را گناهی نابخشودنی دانست و خطاب به عاملان این حوادث نوشت که «اگر دین ندارید، لااقل آزاد مرد باشید.» [۱۲] چندی بعد در ۱۶ اسفند ۱۳۸۸ مهدی کروبی به حکم اعدام محمد امین ولیان که در اعتراضات عاشورای ۱۳۸۸ بازداشت شده بود اعتراض کرد و خواستار لغو این حکم شد و گفت:
« | برخی مسئولان سنجیده یا نسنجیده و حتی عامدانه حرکتهای خیابانی و اعتراضات را محاربه اعلام کردند که این امر مایه تاسف است. متاسفانه برخی مسئولان قضایی خوراک برای دشمنان و برخی رسانههای خارجی تهیه و دوستان را در سطح جهان منفعل میکنند. | » |
جمعه شب، ۱۸ دی ۱۳۸۸، در حالی که مهدی کروبی جهت شرکت در مراسم سوگواری ماه محرم در شهر قزوین به سر میبرد تجمعی در مقابل محل اقامت کروبی صورت گرفت، در حین ترک این محل، تجمع کنندگان با تخممرغ و آجر به خودروی وی حمله کرده و همچنین دو تیر به خودرو اصابت میکند یکی به شیشه جلو و یکی هم به شیشه عقب، با توجه به اینکه خودرو ضدگلوله بود جدار رویی شیشه عقب میشکند و شیشه جلو نیز ترک بر میدارد.[۱۴] در اولین واکنش به این موضوع فرمانده نیروی انتظامی قزوین این مسئله را تکذیب کرده و این اقدام با واکنش، حسین کروبی، فرزند مهدی کروبی مواجه شد.[۱۵] کروبی پس از این حادثه، محافظین خود را مرخص نمود و در دیدار با خانواده عماد الدین باقی گفت:
« | این نوع اقدامات نه تنها در اراده من خللی ایجاد نمیکند بلکه عزمم را در احقاق حقوق معطل مانده مردم جدی تر میکند و به گردانندگان جریان تمامیت خواه اعلام می نمایم که تا آخرین قطره خون ازاین راه و هدف مقدس برنخواهم گشت.[۱۶] | » |
هیچ فرد یا مجموعه ای مسئولیت این حادثه را بر عهده نگرفت، مهدی کروبی ۳ روز پس از این حادثه بیانه ای رسمی منتشر کرد و در آن گفت: «خود و خانواده ام را آماده هرگونه مصیبتی ساخته ام.»[۱۷] سوء قصد به مهدی کروبی دو هفته پس از ترور سید علی حبیبی موسوی خامنه و ۴ روز پیش از ترور مسعود علیمحمدی انجام گرفت.
مهدی کروبی در آستانهٔ سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با انتشار بیانیهای از مردم دعوت کرد تا در راهپیماییای که هر سال برای گرامیداشت این روز به سمت میدان آزادی صورت میگیرد شرکت کنند و این دعوت مورد استقبال جنبش سبز قرار گرفت.[۱۸] همچنین وبگاه رسمی حزب اعتماد ملی در روز ۲۱ بهمن مسیر و زمان حرکت کروبی را اعلام کرد.[۱۹] در مراسم ۲۲ بهمن ماه ۱۳۸۸، مهدی کروبی در حالی که همراه با جمعیت راهپیمایان در حال حرکت از بزرگراه اشرفی اصفهانی به سمت بزرگراه محمدعلی جناح بود به محض ورود به فلکهٔ دوم صادقیه، از سوی نیروهای یگان ویژۀ سپاه پاسداران مورد حمله با گاز اشکآور قرار گرفت و باوجود حملهٔ این نیروها از خودروی خود پیاده شد که در این هنگام به علت حجم بالای شلیک گلولههای دودزا و گاز اشکآور و ایجاد مشکل تنفسی برای وی؛ همراهان آقای کروبی ایشان را سریعاً از محل خارج کردند. همچنین مهاجمین با سردادن شعار بر علیه کروبی و پرتاب سنگ موجب پراکندگی حامیان کروبی از اطراف ایشان شدند.[۲۰] در این حادثه علی کروبی، فرزند مهدی کروبی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد [۲۱] و به مسجد امیرالمؤمنین منتقل شد و به شدت مورد شکنجه و تهدید قرار گرفت [۲۲] که منجر به انتشار نامهای سرگشاده از سوی فاطمه کروبی (همسر مهدی کروبی) خطاب به آیتالله خامنهای شد.[۲۳] همچنین حسین کروبی، فرزند دیگر وی، حملات ماموران حکومتی به مهدی کروبی و هواداران پیرامون او در مراسم این روز را خشنترین برخورد هشتماهه اخیر خواند و گفت که افزون بر شلیک گاز اشکآور توسط نیروی انتظامی، لباس شخصیها با اسپریهای ویژۀ دفاع شخصی، گاز اشکآور را به صورت مهدی کروبی میپاشیدند، عواقب این حملات، سوزش شدید صورت و ریۀ کروبی پس از چند ساعت و نیز راهی شدن یکی از محافظان او به بیمارستان بودهاست.[۲۴]
مهدی کروبی پس از تظاهرات روز ۲۲ بهمن در پی دو مرتبه دیدار با میرحسین موسوی[۲۵] [۲۶]، با انتشار بیانیهای در روز ۳ اسفند ۱۳۸۸ ضمن محکوم کردن بهرهبرداری جناحی خاص از راهپیمایی ۲۲ بهمن، خواستار مجوز تظاهرات آزاد جنبش سبز و برپایی همهپرسی شد. کروبی حاکمیت را متهم کرد که «حداکثر تلاش خود را برای مهندسی تظاهرات ۲۲ بهمن به کار بردند و از سراسر کشور با صدها اتوبوس و قطار نیرو به تهران اعزام کردند». [۲۷] [۲۸] کروبی در این بیانیه گفت:
« | می خواهم بر اساس حق مسلم مردم، طبق اصل ۲۷ قانون اساسی، مجوز بدهند که در میدانی در تهران راهپیمایی از طرف ما برگزار شود تا اقلیت و اکثریت مشخص شود، امنیتش را هم خودمان تامین می کنیم و تضمین می دهیم که این راهپیمایی با پرهیز از هرگونه شعار ساختار شکن برگزار شود. کارنامه انتخابات دهم ریاست جمهوری نشان داد که تنها رفراندوم است که می تواند راهگشای ما برای عبور از این تنگناها باشد. | » |
[۲۹] هم چنین در خرداد ماه ۱۳۸۹ در دیدار با میر حسین موسوی خواستار صدور مجوز راهپیمایی آرامی از میدان امام حسین تا میدان آزادی از استاندار تهران در روز ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ در اعتراض به تقلب در انتخابات ۱۳۸۸ شد. [۲]
مهدی کروبی در ۲۳ خرداد ۱۳۸۹ پس از دیدار با آیت الله صانعی در قم با حمله نیروهای لباس شخصی به خودروی حامل وی مواجه شد و مانع از بازگشت مهدی کروبی به تهران شدند.در این حمله بر علیه مهدی کروبی ، میرحسین موسوی ، هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی شعار هایی از سوی حامیان آیت الله علی خامنه ای داده شد.هم چنین در این روز بیت آیت الله صانعی و آیت الله منتظری تخریب شد و بیت آیت الله منتظری پس از حمله نیروهای لباس شخصی پلمپ شد.این حملات واکنشهایی از سوی میر حسین موسوی ، احمد منتظری و محمد خاتمی را در پی داشت.
۶-میرحسین موسوی
میرحسین موسوی خامنه (۱۱ اسفند ۱۳۲۰ در خامنه)[۱] سیاستمدار، نقاش و معمار اهل ایران است. او پنجمین و آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ بود. او پس از درگذشت روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، با تغییر قانون اساسی و حذف پست نخستوزیری، از فعالیتهای اجرایی کناره گرفت. در سال ۱۳۷۷ فرهنگستان هنر را تأسیس کرد و تا دیماه ۱۳۸۸ ریاست آن را بر عهده داشت.[۲]
وی نامزد انتخابات جنجالبرانگیز ریاستجمهوری دهم بود که همراه با دیگر معترضان، نتیجهٔ انتخابات را ناشی از تقلب گسترده در انتخابات دانست.[۳] او هماکنون از رهبران جنبش سبز است و راه سبز امید را به عنوان بدنهٔ تشکیلاتی آن تاسیس کرد.[۴]
موسوی در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه ملی (شهید بهشتی کنونی) در رشته مهندسی معماری و شهرسازی، مدرک کارشناسی ارشد دریافت کرد و از سال ۱۳۶۳ تاکنون عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است. از سال ۱۳۶۸، به تدریس در دانشگاه تربیت مدرس پرداخت و همزمان به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد.[۵]
دیگر پستهای او در گذشته وزیر امور خارجه در دولت محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر و محمدرضا مهدوی کنی (سال ۱۳۶۰)، عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی و ریاست ستاد انقلاب فرهنگی بودهاند. وی به زبانهای انگلیسی و عربی و ترکی نیز تسلط دارد.[
میرحسین موسوی در سال ۱۳۲۰ در شهر خامنه در استان آذربایجان شرقی به دنیا آمد.[۷][۸] پدرش میراسماعیل، از بازرگانان چای از تبریز بود. او در خامنه بزرگ شد و پس از پایان دورهٔ دبیرستان در سال ۱۳۳۷ از خامنه به تهران آمد.[۹]
سید علی خامنهای از اقوام دور پدری موسوی است.[۱۰] پدر این دو پسردایی و پسرعمه یکدیگرند.[۱۱] سید علی خامنهای از دیرباز روابط خانوادگی نزدیکی با خانواده میرحسین موسوی داشته است، تا آنجا که او و برادرش سید محمد خامنهای در دوران جوانی و زمانی که در مشهد و قم اقامت داشتند، هنگام سفر به تهران در خانهٔ پدری میرحسین موسوی اقامت میکردند.[۱۲][منبع این ادعا معتبر نیست]
او که مدرک فوق لیسانسش را در بهار سال ۱۳۴۸ از دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی) در رشته معماری و شهرسازی اخذ کرد، طرح اداره مرکزی آب و فاضلاب اصفهان را در سال ۱۳۴۸ نوشت و تا سال ۵۰ آن را اجرا کرد. سپس طرح مجموعه کانون توحید را در سال ۱۳۵۰ اجرایی کرد. کانون توحید چه پیش از انقلاب و چه پس از آن مرکز تجمع سیاسیون منتقد بوده و هست.[
او در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه خورشیدی، با گروههای ملی - مذهبی مثل نهضت آزادی نزدیکی داشت و از جمله کسانی بود که در جلسههای سخنرانی علی شریعتی در حسینیه ارشاد تهران حاضر میشد. میرحسین موسوی، که در آن دوران با نام هنری حسین رهجو فعالیت میکرد، از جمله افرادی بود که در تاسیس جنبش مسلمانان مبارز با حبیب الله پیمان همکاری کرد.
موسوی در سال ۱۳۴۸ زمانی که فارغ التحصیلی اش را جشن می گرفت، در یک نمایشگاه نقاشی که زهرا رهنورد از دانشجویان رشتهٔ مجسمه سازی ۴۸ ترتیب داده بود، بااو آشنا شد و ازدواج کرد.[۱۴] در همان سالها او به دلیل سازماندهی اعتراضات خیابانی بر علیه حکومت، بازداشت و زندانی شد.[۱۵]
با نزدیک شدن به انقلاب ایران و پررنگ شدن نقش رهبری روح الله خمینی در مبارزات ضد حکومت پهلوی، میرحسین موسوی نیز بیشتر به این جریان گرایش پیدا کرد و به ویژه به محمد حسینی بهشتی، از روحانیان بانفوذ نزدیک به روح الله خمینی، نزدیک شد.
با تاسیس حزب جمهوری اسلامی توسط محمد حسینی بهشتی در نخستین روزهای بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷، میرحسین موسوی هم به این حزب پیوست و دبیر سیاسی این حزب شد. او همچنین سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، ارگان حزب نیز بود. در سال ۱۳۶۰ و در کابینه محمدعلی رجایی، موسوی به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شد.
بعد از کشته شدن محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، رئیس جمهوری و نخست وزیر وقت، در انفجار ۸ شهریور ۱۳۶۰، علی خامنهای، رئیس جمهور ایران شد و ابتدا علی اکبر ولایتی را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد، اما مجلس به ولایتی رای اعتماد نداد و خامنهای علیرغم اختلافاتی که در داخل حزب جمهوری اسلامی با میرحسین موسوی داشت، او را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد. موسوی از آن زمان تا سال ۱۳۶۸ و بعد از مرگ خمینی، برای ۸ سال، نخست وزیر ایران بود.
بسیاری از ناظران دلیل این انتخاب خامنهای را نظر مثبت سید روحالله خمینی به موسوی و حمایت قاطع بنیانگذار جمهوری اسلامی از او دانستهاند.
از آنجا که تقریبا تمام دوران نخست وزیری میرحسین موسوی همزمان با جنگ ایران و عراق بود، عموما از او با عنوان «نخست وزیر جنگ» یاد میشود. سیاستهای انقباضی دولت او در آن دوران، که به عقیده خیلیها ناگزیر بود، و به ویژه توزیع کالاهای اساسی با کوپن از جمله ویژگیهایی است که دولت موسوی عموما با آنها به یاد آورده میشود.
اختلاف میان موسوی، که به جناح چپ جمهوری اسلامی تعلق داشت، با علی خامنهای، که نزدیک تر به جناح راست جمهوری اسلامی تلقی میشد، در طول دوران هشت ساله همکاری این دو ادامه داشت؛ اختلافی که حتی یک بار در شهریور ۱۳۶۷ و کمی بعد از پایان جنگ ایران و عراق، به استعفای موسوی از نخست وزیری انجامید؛ استعفایی که با مخالفت شدید خمینی روبرو و منتفی شد.
با بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ مقام نخست وزیری از ساختار سیاسی ایران حذف شد و با درگذشت سید روحالله خمینی، میرحسین موسوی، و کل جناح چپ جمهوری اسلامی، حامی اصلی خود را از دست دادند. بنابراین میرحسین موسوی هفتاد و نهمین، و آخرین نخست وزیر ایران بود.
میرحسین موسوی همان زمان تا حدودی از دنیای سیاست کناره گرفت و به وادی هنر، که پیش از انقلاب در آن فعال بود، بازگشت.
میرحسین موسوی در این سالها علیرغم کنارهگیری از دنیای سیاست، مسئولیتهای سیاسی حاشیهای داشت. از جمله سال ۱۳۶۸ با حکم خامنهای عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شد که این عضویت کماکان ادامه دارد. از سال ۱۳۷۵ نیز عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. همچنین در دورهٔ ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶) مشاور سیاسی رئیس جمهوری و در دوره محمد خاتمی (۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) مشاور عالی رئیس جمهوری بوده است.
اما عمده فعالیتهای میرحسین موسوی در این بیست سال، هنری و دانشگاهی بوده است. او از میانه دهه پنجاه خورشیدی استاد دانشگاه شهید بهشتی بود و در دهه هفتاد هم به عضویت هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در آمد.
موسوی در سال ۱۳۷۷ و با حکم خاتمی، رئیس فرهنگستان هنر شد و عمده فعالیتهایش را در قالب این نهاد پی گرفت.[
پس از برگزاری انتخابات مجلس پنجم و از میان رفتن حاکمیت مطلق جناح محافظهکار (جامعه روحانیت مبارز و تشکلهای اسلامی همسو) در مجلس شورای اسلامی، سران گروههای خط امام (که بعدها به اصلاحطلبان معروف شدند) تلاش خود را برای انتخاب یک کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری هفتم آغاز کردند. در جلسه ۸ اردیبهشت ۱۳۷۵، شورای هماهنگی گروههای خط امام (شش گروه همسو با مجمع روحانیون مبارز و مجمع حزبالله ـ فراکسیون اقلیت مجلس پنجم ـ) که با حضور محمد خاتمی، مهدی کروبی و محمد موسوی خوئینیها (سه عضو بنیانگذار روحانیون مبارز) برگزار شد، پیشنهاد شد تا تمام تلاش برای متقاعد کردن میرحسین موسوی به حضور در انتخابات انجام گیرد و در صورت نپذیرفتن موسوی یکی از این سه عضو ارشد روحانیون نامزدی را قبول کنند. این درحالی بود که حضور علیاکبر ناطق نوری رئیس وقت مجلس شورای اسلامی به عنوان نامزد محافظهکاران در انتخابات قطعی به نظر میرسید.
انتخاب میرحسین با این استدلال صورت میگرفت که او علاوه بر شهرت کافی در میان مردم به واسطهٔ هشت سال ریاست دولت و محبوبیت در میان طبقات پائین و مذهبی احتمالا مورد حمایت کارگزاران سازندگی و جمعیت دفاع از ارزشها نیز قرار خواهد گرفت و مجمع روحانیون مبارز نیز به احتمال فراوان سکوت سیاسی خود را شکسته و فعالیت خود را مجدداً آغاز خواهد کرد.
موسوی که در ابتدا تأکید داشت به هیچ وجه تمایل و آمادگی برای حضور در انتخابات ندارد، در تیرماه پس از جلسات و درخواستهای مکرر پذیرفت تا موضوع را مورد بررسی قرار دهد. روزنامه سلام که به همراه دوهفتهنامه عصر ما تنها نشریات خط امام (جناح چپ) محسوب میشد اولین نشریهای بود که این موضوع را در عرصه سیاسی و مطبوعاتی کشور مطرح کرد. در هفتم مرداد با چاپ عکس بزرگی از موسوی در صفحه اول به درخواستهایی که برای کاندیداتوری او میشود، اشاره کرد. در ۲۴ مرداد مجمع روحانیون مبارز به چهار سال کنارهگیری خود از عرصه سیاسی کشور خاتمه داد و یک روز بعد از موسوی خواست درخواست کاندیداتوری را بپذیرد. چندی بعد شورای هماهنگی گروههای خط امام نیز موسوی را نامزد خود معرفی کرد. در ابتدای آبان ۱۳۷۵ حضور موسوی قطعی شده بود، به گفته محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و عضو ارشد خط امام، در ملاقات روز سوم آبان با موسوی حتی در مورد مسائل جزئی انتخاباتی مانند مهیا کردن دفتر ستاد انتخاباتی هم صحبت شد. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران هم اعلام کرده بود که در روز هشتم آبان تجمعی را در مقابل خانه میرحسین برگزار میکند، اما موسوی در پیامی که در هفتم آبان منتشر شد، امتناع قطعی خود را از حضور در انتخابات اعلام کرد. محمد سلامتی معتقد است که امتناع موسوی قطعا به ملاقاتهایی مربوط میشود که در سوم و ششم آبان از سوی تعدادی از سران جناح محافظهکار با او صورت گرفته بود.[۱۷]
حامیان موسوی پس از آن به سراغ محمد خاتمی رفتند و خاتمی توانست با یک پیروزی غیرمنتظره در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ کرسی ریاست جمهوری را از آن خود کند.
همین حکایت دعوت گسترده از موسوی در انتخابات ۸۴ هم تکرار شد که باز هم موسوی از نامزدی سر باز زد و از حضور ملت ایران عذر خواست.
موسوی کاندیدای اصلاح طلبان در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود که پس از بیست سال سکوت و کناره گیری از ورود به عرصه، در ۲۰ اسفند ۸۷ و پس از مدتها اما و اگر، با انتشار بیانیهای رسماً اعلام کاندیداتوری کرد.[۱۹] محمد خاتمی در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۸۷ با انتشار بیانیهای به طور رسمی از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری خرداد هشتاد و هشت به نفع او انصراف داد و عرصه را به میرحسین موسوی سپرد.[۲۰]
جمعیت توحید و تعاون که اعضای ان از نزدیکان موسوی و خاتمی هستند در آستانه انتخابات ششمین مجمع خود را برگزار کردهاند. سایت کلمه نیز توسط این جمعیت راه اندازی شده که وبسایت رسمی موسوی شناخته میشود.[۲۱][۲۲] در این انتخابات اکثر احزاب اصلاحطلب مانند جبهه مشارکت ایران اسلامی[۲۳]، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی[۲۴]، مجمع روحانیون مبارز[۲۵]، حزب کارگزاران سازندگی[۲۶]، حزب مردم سالاری[۲۷]، حزب اسلامی کار[۲۸]، حزب همبستگی[۲۹]، مجمع زنان اصلاحطلب[۳۰]جمعیت زنان جمهوری اسلامی، انجمن روزنامهنگاران زن و احزاب دیگر و همچنین شورای هماهنگی جبهه اصلاحات[۳۱] از او حمایت کردند.
میر حسین موسوی در روز انتخابات دهم ریاست جمهوری با نوشتن نامهای اعتراضی به علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران اعتراض خود را نسبت به تخلفات انجام شده در انتخابات نشان داد.[۳۲] در بخشهایی از این نامه آمدهاست: «شواهدی از مداخله تعدادی از فرماندهان و مسئولان سپاه و بسیج در انتخابات واصل گردیدهاست و به نظر میرسد این عمل در صورت صحت خبر علاوه بر نقض قوانین، شکاف بین فرماندهان و مسئولان رسمی و بدنه سالم و صادق نیروهای بسیج و سپاه را دامن میزند. از آنجا که دامنه اقدامات غیرقانونی فوق مشخص نیست و بخشی از اعضای شعب اخذ رای و ناظران از حامیان نامزد خاص آنان انتخاب شدهاند احتمال تصرف در آراء مردم اذهان را میآزارد.
انتخابات دهم با حضور گستردهٔ مردم همراه بود. طرفداران میرحسین موسوی از روزها قبل از انتخابات در خیابانها تجمع میکردند و همبستگی خود را نشان میدادند. برخلاف انتخابات قبلی که مورد تحریم بسیاری از مردم و گروهها قرار گرفته بود، یک عزم ملی برای انتخابات دهم وجود داشت؛ بهطوریکه بیش از ۸۰ درصد مردم در انتخابات شرکت کردند. پس از پایان انتخابات، وزارت کشور اعلام کرد که محمود احمدینژاد با ۶۴٪ آراء پیروز شده است. این مسئله بهت و شگفتی بزرگی را برای مردم به همراه داشت. مردم از روز پس از انتخابات شروع به اعتراضهای خیابانی کردند که با سرکوب نیروهای انتظامی و یگانهای ضدشورش همراه بود. بسیاری نتیجه انتخابات را تقلب خواندند. میرحسین موسوی، با اشاره به نتیجهٔ انتخابات، مردم را ناظر «شعبدهبازی دستاندرکاران انتخابات و صدا و سیما» خواند.[۳۴] مهدی کروبی نتایج انتخابات را مضحک دانست. اما محمود احمدینژاد در سخنرانیاش در ۲۴ خرداد در میدان ولیعصر تهران، انتخابات را سالم دانست و معترضین به نتیجه انتخابات را خس و خاشاک نامید. در روز ۲۵ خرداد، تظاهراتی میلیونی طرفداران موسوی از میدان امام حسین تا میدان آزادی در اعتراض به تقلب در انتخابات و اعلام نتایج غلط صورت پذیرفت. در گزارشی که از سوی محمدباقر قالیباف شهردار تهران به مجلس ارائه شده، آمدهاست «براساس متراژها و اندازهگیریهای صورتگرفته در تجمع حامیان میرحسین موسوی، در میدان آزادی حداقل سه میلیون معترض حضور داشتهاند.»[۳۵] در هریک از شهرستانها نیز تظاهرات برپا شد. در تظاهرات تهران چندین تن کشته شدند. ایرانیان خارج از کشور نیز در حمایت مردم در روبهروی سفارتها تجمع کردند. در طی روزهای بعدی، تظاهرات و اعتراضهای گستردهٔ دیگری در تهران و سایر شهرستانها صورت پذیرفت. از جملهٔ این تظاهرات میتوان به تظاهرات مردم تهران از میدان هفتم تیر تا میدان انقلاب در روز ۲۷ خرداد و تجمع بزرگ مردم در میدان امام خمینی در روز ۲۸ خرداد اشاره کرد.
پس از حمایت سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی از نتایج انتخابات، سرانجام شورای نگهبان در روز ۸ تیر ۱۳۸۸، نتایج انتخابات ریاست جمهوری را تأیید کرد و پروندهٔ انتخابات را مختومه اعلام نمود. احزاب اصلاحطلب و مهدی کروبی به این تصمیم شدیداً واکنش نشان دادند. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم نیز نتیجه انتخابات و دولت دهم را نامشروع دانستند و سرکوب معترضان را محکوم کردند. سرکوبها و حبسهای پس از انتخابات، انتقاد شدید برخی مراجع تقلید را نیز در پی داشت.
با اینحال روحانیون و شخصیتهای نزدیک به دولت احمدی نژاد و فرماندهان سپاه و بسیج از این نتیجه استقبال کردند و اعتراض کاندیداهای دیگر را غیرمستند دانستند. آنان اصلاحطلبان و معترضان را به برپایی یک انقلاب رنگی یا مخملی و همینطور ارتباط با بیگانگان متهم کرده و مسئولیت خونریزیهای اعتراضات را بر عهدهٔ برپاکنندگان آن دانستند. این در حالیست که قاضی محمد حسین شاملو، بازپرس ویژه قتل تهران در نامهٔ خود به رئیس قوه قضاییه، صادق آملی لاریجانی، بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک، بازداشتهای غیرموجه و برخوردهای غیرشرعی با برخی افراد بازداشتشده و کشته شدن برخی افراد را ناشی از تغافل، بیدرایتی و مسامحهٔ برخی مسوولان مطرح میکند. [۳۶]
سید علی حبیبی موسوی خامنه، خواهرزاده میرحسین موسوی در جریان درگیریهای تظاهرات روز عاشورا کشته شد. وی ظهر عاشورا، در میدان انقلاب از ناحیه قلب هدف گلوله قرار گرفت و بعد از انتقال به بیمارستان ابن سینا واقع در فلکه دوم صادقیه جان باخت.[۳۷] جسد سیدعلی موسوی که در بیمارستان ابنسینا نگهداری میشد از بیمارستان به مکان نامشخصی انتقال یافت. صبح روز چهارشنبه ۸ دی مسئولان با خانوادهٔ علی موسوی تماس گرفته و به آنها گفتند که اجازهٔ دفن در بهشت زهرا داده شدهاست. بعد از این تماس پیکر علی حبیبی موسوی در بهشت زهرای تهران با تدابیر شدید امنیتی و با حضور خانوادهٔ موسوی به خاک سپرده شد.[۳۸][۳۹]
پس از اعلام نتایج انتخابات دهم ریاست جمهوری و اعتراضات گسترده مردم، میرحسین موسوی اقدام به نوشتن بیانیههایی اعتراضی کرد. این بیانیهها حاوی مسائلی چون تقلب در انتخابات، مخالفت با دولت محمود احمدی نژاد، اعتراض به عملکرد شورای نگهبان، حمایت از حرکتها و اعتراضات مسالمتآمیز مردمی، اعتراض به اعدامهای سیاسی پس ازانتخابات ، احقاق حقوق مردم معترض، جانباختگان، بازداشتشدگان و آسیبدیدگان اعتراضات پس از انتخابات است. بیانیههای میرحسین موسوی در اتفاقات و روزهای مهمی چون هفته آخر خرداد، روز بازداشتها و کشته شدن هواداران جنبش سبز، روز قدس، ۱۳ آبان، روز بسیج، ۱۶ آذر، مراسم چهلم جانباختگان اعتراضات پس از انتخابات، بازگشایی مدارس و دانشگاهها منتشر شد. این بیانیهها نقش مهمی در آگاهسازی و راهنمایی مردم و ادامهٔ اعتراضات مردمی پس از انتخابات داشت. یکی از مهمترین این بیانیهها، بیانیه هفدهم است که پس از ضربالعجل تعیین شده توسط حامیان دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی به قوه قضاییه انتشار یافت که بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت. در این بیانیه، میرحسین موسوی از آمادگی خود برای شهادت در راه احقاق حقوق از دست رفته مردم خبر داد.[۴۰] هم چنین میرحسین موسوی در بیانیه شماره ۱۸ خود در ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ سالگرد بزرگترین راه پیمایی پس از انقلاب منشور جنبش سبز را اعلام کرد.[۱]
میرحسین موسوی در دیداری که با اعضای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی داشت، سال جدید (۸۹) را سال صبر و استقامت نامید. این در حالی است که طبق سنت های جمهوری اسلامی هرساله رهبر ایران سال جدید را نامگذاری می کند.
۳-اکبرهاشمی رفسنجانی
علیاکبر هاشمی بَهرمانی (زادهٔ ۳ شهریور ۱۳۱۳ در بهرمان) مشهور به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران است. او چهارمین رئیس جمهور ایران (در بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶)بوده و به عنوان یکی از پرنفوذترین شخصیتهای سیاسی جمهوری اسلامی شناخته شدهاست. وی همچنین در جایگاههای مختلفی مانند ریاست مجلس شورای اسلامی (بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸) حضور داشته و در ضمن در چهار دورهٔ متوالی نایب رییس اول مجلس خبرگان رهبری بوده است.
هاشمی فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماهبیبی صفریان است. میرزاعلی مردی با اندکی تحصیلات حوزوی و از باغداران پسته بهرمان از توابع جلگه نوق رفسنجان بوده است.او در کنار ۸ فرزند دیگر بزرگ شد.[۲] او در سال ۱۳۳۷ با عفت مرعشی که دختری از خانواده روحانی و از نوادگان سید محمد کاظم طباطبایی یزدی است ازدواج نمود. ثمره این ازدواج ۵ فرزند به ترتیب به نامهای فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر است. دو دختر او با دو پسر حسن لاهوتی اشکوری امام جمعه سابق رشت و از دوستان او در زندان، (که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک است) ازدواج کردند. از این بین تنها فائزه هاشمی وارد سیاست شد و یک بار نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی شد. فاطمه هاشمی نیز تا سال ۱۳۸۸ در بنیاد امور بیماریهای خاص فعالیت داشت و محسن هاشمی رئیس مترو تهران است.[۳]
یکی از برادران وی بنام محمد هاشمی رفسنجانی فارغ التحصیل از کشور آمریکا بوده و از روسای اسبق سازمان صدا و سیما بودهاست.
برخی منابع وی را دارای ثروتی هنگفت اعلام نموده اند.[۴] [۵] [۶]
هاشمی در سن ۵ سالگی تحصیل را از مکتبخانهای در نوق آغاز نمود. در سن ۱۴ سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. اساتید وی در حوزه علمیه قم آیتالله بروجردی، روحالله خمینی، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری، آیتالله حائری یزدی، شهابالدین نجفی مرعشی، محمدحسین طباطبائی و آیتالله منتظری بودهاند.[۷] او با حضور در جلسات کلاس روحالله خمینی به تدریج با افکار او در رابطه با حکومت اسلامی آشنا میشود و از این پس تلاشهای خود را در راه رسیدن به این هدف متمرکز مینماید که به زودی یکی از یاران وفادار و تأثیرگذار خمینی در فعالیتهای انقلابیاش میگردد.
از تالیفات هاشمی رفسنجانی کتابی است با عنوان «امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار» که در آن به زندگی و وقایع دوران امیرکبیر میپردازد. دیگر اثر مهم وی، «تفسیر راهنما» است که از تفاسیر موضوعی قرآن بوده و بخشی از آن از مجموعهٔ فیشهای تهیه شده در زندان دورهٔ پهلوی فراهم آمدهاست. «مجموعهٔ خاطرات روزانهٔ هاشمی» نیز که به نامهای مختلف به چاپ رسیده، کتابی است جالب و جنجال برانگیز. در سال ۱۳۸۶ از تجدید چاپ چهارمین مجلد از این مجموعه که به خاطرات سال ۱۳۶۳ میپرداخت جلوگیری شد. وقایعنگاری سالهای پیش از انقلاب با نام «دوران مبارزه» و همچنین ترجمه کتاب معروف اکرم زعیتر «القضیة الفلسطینیة» با نام «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» از دیگر آثار اوست.[۸]
اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از چهرههای تاثیر گذار در روند انقلاب اسلامی ایران و همچنین دوران پس از آن تا حال میباشد. از دو دوره ریاست جمهوری او پس از انقلاب به عنوان «دوران سازندگی» یاد میشود.
در دوران قبل از انقلاب، و از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۵۷ هاشمی رفسنجانی ۷ بار و مجموعا ۴ سال و ۵ ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه رژیم شاه به زندان افتاد. [۹]
پس از پیروزی انقلاب او یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی شد. مدتی سرپرست وزارت کشور را بر عهده گرفت پس از برگذاری اولین انتخابات مجلس به مجلس راه یافت و با آغاز کار مجلس در ۷ خرداد ۱۳۵۹ اولین رییس مجلس نمایندگانِ جمهوری اسلامی ایران شد و تا ۱۲ مرداد ۱۳۶۸ که به ریاست جمهوری رسید به مدت بیش از ۹ سال در این سمت باقی ماند. هاشمی رفسنجانی همچنین یکی از بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه موقت تهران است. او در گذشته ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی و ریاست شورای عالی امنیت ملی را نیز برعهده داشته است.[۱۰]
او در سال ۱۳۵۸ با مداخله همسرش عفت مرعشی از یک سوء قصد جان سالم بدر برد.[
در سال ۱۳۸۴ وی در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان نفر اول به مرحلهٔ دوم رسید و در این مرحله از محمود احمدی نژاد شکست خورد. تنش بین او و احمدینژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ به صورت علنی خود را نشان داد، چنانکه که محمود احمدی نژاد در یک مناظره بیسابقه در تلویزیون با رقیب خود میرحسین موسوی، در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۳۸۸ اتهاماتی چون فساد اقتصادی را به خانوادهٔ هاشمی رفسنجانی وارد ساخت، وی را بنیان گذار اشرافیت خواند و از او به عنوان حامی اصلی موسوی یاد کرد. این اتهامات با واکنشهایی روبرو شد و رفسنجانی خبر از پیگرد قضایی علیه او را داد.
نماز جمعه تهران در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۸۸ با حضور گسترده مردم، به امامت او برگزار شد و درگیریها و حاشیههایی به همراه داشت.
اولین مصاحبه تلوزیونی وی بعد از انتخابات ریاست جمهوری را میتوان مصاحبه وی با شبکه العربیهٔ دانست. این مصاحبه در روز چهارشنبه مورخ ۱۳۸۸/۶/۲۵ انجام گرفت. در این مصاحبه وی جنگ قدرت میان سران نظام را رد کرده و آن را حربه همیشگی رسانههای غربی در سی سال گذشته دانسته.[۲۲]
هاشمی رفسنجانی در راهپیمایی سراسری روز قدس که در تاریخ ۲۷ شهریور برگزار شد شرکت کرد و به شایعات پیرامون سنتشکنی وی به حضور در راهپیمایی روز قدس را پایان داد. وی همراه سایر تظاهر کنندگان از میدان فردوسی به سمت میدان انقلاب حرکت کرد. علیرغم حضور وی در راهپیمایی، امام جماعت نماز جمعه آن روز سید احمد خاتمی بود و ایشان پس از پیمودن مسافتی راهپیمایی را ترک کرد.[۲۳]
هاشمی رفسنجانی پس از اتهامات و اظهارات جنجالی محمود احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی میان میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد در رابطه با هاشمی رفسنجانی اقدام به نوشتن نامه ای خطاب به علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران کرد.[۲۴]
در قسمت هایی از این نامه آمده است : «در مراسم بزرگداشت سالگرد امام(ره) به آقای احمدینژاد گفتم که در اظهارات او خلافگوییهای فراوانی وجود داشته و ادعای کذب تماس تلفنی من با یکی از سران عرب و ادعای کارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبا و اتهامات ناروا به جمعی از بزرگان نظام، از جمله جناب آقای ناطق نوری و فرزندان من و بدتر از همه زیرسئوال بردن اقدامات امام راحل را یادآوری و پیشنهاد کردم با صراحت اتهامهای نادرست را پس بگیرد که نیازی به اقدامات قانونی افراد و خانوادههایی که ناجوانمردانه و مظلومانه هدف تیرهای ناسزاگویی قرار گرفتهاند، نباشد.»[۱]
نماز جمعه تهران در تاریخ ۲۶ تیرماه ۱۳۸۸ به امامت علیاکبر هاشمی رفسنجانی برگزار شد. این مراسم در شرایطی برگزار گردید که هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام، هشت هفته پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، برای نخستین بار امامت آن را بر عهده گرفته[۲۵] و تحت تاثیر اعتراضات گسترده پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری قرار داشت. غلامحسین محسنی اژهای، وزیر اطلاعات ایران پیش از این مراسم در مورد بروز «صحنههای نامطلوب» در نماز جمعه هشدار داده بود. در این نماز جمعه که به گزارش خبرگزاری فرانسه و به نقل از شاهدان عینی، شمار شرکتکنندگان درآن پس از انقلاب ۱۳۵۷ بیسابقه بوده است، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و محسن رضایی نیز حضور داشتند و نیروهای بسیج و امنیتی در برخی نقاط شرکتکنندگان در نماز جمعه را مورد ضرب و شتم قرار داده و به سوی آنها گاز اشکآور شلیک کردند.[۲۶]
در آذر ماه ۱۳۸۸ علی اکبر هاشمی رفسنجانی با جمعی از فعالان دانشجویی دیدار کرد.در این سخنرانی انتقادی در جمع فعالان دانشجویی در مشهد، با انتقاد از برخورد سپاه و بسیج با مردم در جریان وقایع پس از انتخابات خرداد ماه، گفت که اگر مردم ما را بخواهند حکومت میکنیم و اگر نخواهند میرویم.حکومت پول دارد. نیرو دارد می تواند در خیابان آدم جمع کند ولی گروه مقابل یک عده استاد ،دانشجو کارگر ،مدیر،صنعت گر هستند و درست نبود که بسیج و سپاه در مقابل مردم قرار داده شوند.[۲]در قسمتهایی از این سخنرانی آمدهاست:برخی گفتند که چرا لفظ تردید را به کار بردید، در حالی که سخنان من ناظر بر برخی مسائل مطرح شده پس از انتخابات بود.این زندانیان سیاسی پای چه کسی است؟ سپاه میگوید ما پیرو رهبریم اما فرمان را هر جور که دلشان میخواهند اجرا میکنند. چطور می شود میلیونها نفر در خیابان بیانند و بگویند در انتخابات تقلب شده است و به انتخابات تردید نکرد.[۳]معتقدم راه درست آن بود که به تردید ها جواب دهیم لذا با توجه به تجربه ۵۰ ساله ام پیشنهاد کردم زندانی ها آزاد شوند و از آسیب دیدگان دلجویی شود. باید رسانه ها را طبق قانون آزاد کرد. متاسفانه قشر آگاه ومتفکر جامعه در حال جدا شدن از نظام نوپای اسلامی هستند.[۴] وی همچنین درباره فرزندش مهدی هاشمی گفت:مهدی ما خارج از کشور است و خیالش از پروندههایش راحت است.[۲۷] پس از این اظهارات انتقادی هاشمی رفسنجانی نسبت به دولت احمدی نژاد حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت احمدی نژاد هاشمی را همسو با سران فتنه خواند و او و فرزندش محسن هاشمی را متهم به کودتای مخملی علیه نظام کرد. در قسمتهایی از اظهارات حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت احمدی نژاد آمدهاست: آقای هاشمی در یکی از این ادعاهایش گفته که درکشور سه میلیون دانشجوی فرهیخته با نظام همراه نیستند. هاشمی همچنین ادعا کردهاست که تا زمانی که مردم ولی فقیه را بخواهند باید باشد و اگر مردم او را نخواهند باید کنار برود. [۲۸] [۲۹]
محمد یزدی پس از نامه اعتراضی هاشمی رفسنجانی به علی خامنه ای قبل از انتخابات و نماز جمعه تهران (۲۶ تیر ۱۳۸۸) و سخنرانی هاشمی رفسنجانی در مشهد علیه هاشمی رفسنجانی موضع گیری کرد. او به طور خاص پس از سخنان هاشمی رفسنجانی در دیدار با جمعی از استادان علوم سیاسی دانشگاه های قم اظهار کرد که هاشمی رفسنجانی به علی خامنهای رهبری جمهوری اسلامی ایران توهین و جسارت می کند. پس از این موضع گیری شدید محمد یزدی در بهمن ۱۳۸۸، هاشمی رفسنجانی تهدید به افشا گری علیه محمد یزدی درباره جلسه انتخاب رهبری بعد از مرگ روح الله خمینی و مواردی در قوه قضاییه نمود. پس از این تهدیدات بود که احمد خاتمی، امام جمعه موقت وقتِ تهران، اظهار نمود با میانجیگری هاشمی رفسنجانی را از افشاگری منصرف کرده و مشاجرات پایان یافته است. [۳۰] [۳۱]
پس از اعتراضها به نتایج انتخابات دهم بارها فرزندان هاشمی رفسنجانی به خصوص مهدی هاشمی و فائزه هاشمی از سوی حامیان محمود احمدی نژاد تهدید به دستگیری شدند. حسن لاهوتی نوه هاشمی رفسنجانی و فرزند فائزه هاشمی در فروردین ۱۳۸۹ به جرم توهین به علی خامنه ای و حسین مرعشی برادر همسر هاشمی رفسنجانی نیز در اواخر اسفند ۱۳۸۸ به دستور قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران دستگیر و زندانی شدند.
۴-سیدمحمدخاتمی
سید محمد خاتمی (زادهٔ ۲۱ مهر ۱۳۲۲)، سومین فرزند سید روحالله خاتمی، سیاستمدار و دانشپژوه روحانی و پنجمین رئیس جمهور ایران است که طی دو دوره بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ ریاست جمهوری این کشور را بر عهده داشت. روز پیروزی او در انتخابات (دوم خرداد) به عنوان یک اصلاحطلب با حمایت جوانان، زنان و روشنفکران در سطح کشور با کسب حدود هفتاد درصد آراء[۱] به نامی برای جنبش اصلاحطلبی داخلی در ایران بدل شد. خاتمی همچنین مبدع طرحی به نام «گفتگوی تمدنها» بود که در سراسر جهان شهرت بسیاری یافت و با نام او شناخته میشود. سازمان ملل متحد نیز سال ۲۰۰۱ میلادی را بر اساس این طرح، سال گفتگوی تمدنها نامگذاری کرد. خاتمی هم اکنون عضو شورای عالی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام میباشد.
محمد خاتمی در ۲۱ مهر ۱۳۲۲ خورشیدی در شهر اردکان استان یزد متولد شد. پدرش روحالله خاتمی از روحانیون بنام بود و او نیز از نوجوانی به دروس حوزوی روی آورد و طلبه شد. خاتمی تحصیلات خود را در رشته کارشناسی فلسفه غرب در دانشگاه اصفهان ادامه داد و عضو هیأت مدیره انجمن اسلامی این دانشگاه بود.
در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹میلادی) از این دانشگاه فارغالتحصیل شد و تحصیلات خود را تا سطح کارشناسی ارشد در رشته علومتربیتی دانشگاه تهران ادامه داد. در سال ۱۳۵۰ (۱۹۷۱ میلادی)، او به قم بازگشت و دروس عالی حوزوی را ادامه داد. در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹، با تایید دکتر بهشتی، امامت مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشت.
پس از پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و سقوط حکومت شاه و قدرت گرفتن جمهوری اسلامی، او در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و به عنوان نماینده مردم اردکان و میبد وارد مجلس شد. در سال ۱۳۶۰ به فرمان خمینی به سرپرستی مؤسسه مطبوعاتی کیهان منصوب گردیدو سال بعد از آن در کابینه میر حسین موسوی، نخست وزیر وقت، به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شد و همین سمت را در کابینه هاشمی رفسنجانی نیز به عهده داشت.
علی خامنهای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی در اوایل دهه هفتاد ایدهٔ مبارزه با انچه وی تهاجم فرهنگی غرب مینامید را مطرح ساخت که توسط تمام نهادهای مختلف پیگیری شد، اما خاتمی با این دیدگاه کاملا موافق نبود. پس از مدتی اختلاف نظر بین او و خامنهای و مقاومت وی در مورد فضای مطبوعاتی و آزادیهای فرهنگی، منجر به استعفای وی شد.[نیازمند منبع] [۲]
او از آغاز دهه ۷۰ مشاور رئیس جمهور و رئیس کتابخانه ملی ایران بود و همزمان در دورههای دانشگاهی مختلف، اندیشه سیاسی، فلسفه و اندیشه سیاسی در اسلام تدریس میکرد. در سال ۱۳۷۵ به فرمان علی خامنهای، به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶، خاتمی به عنوان نماینده اصلاح طلبان داخلی شرکت کرد. رقیب اصلی وی علی اکبر ناطق نوری بود، و نامزدهای دیگر در آن انتخابات رضا زوارهای و محمد محمدی ریشهری بودند. بر خلاف بسیاری از پیشبینیها، خاتمی با اختلاف بیش از ۱۳ میلیون رأی با نفر قبل پیروز شد و حدود هفتاد درصد آراء را از آن خود نمود.[۳] در این انتخابات ۷۹٫۹۳ درصد واجدین شرایط (۲۹٬۱۴۵٬۷۵۴ نفر) شرکت کردند[۴] و خاتمی ۲۰ میلیون رأی آورد.
اتهامات وسیعی مبنی بر مخالفت وی با مبانی اسلام و انقلاب توسط جناح محافظه کار منتشر شد تا جائیکه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم طی بیانیهای ؛رای دادن به ناطق نوری را وظیفه شرعی و الهی خود نامید.[۵]
خاتمی دولت را در شرایطی تحویل گرفت که بر اثر بحران ناشی از محکوم شدن مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی در دادگاههای آلمان به اتهام کشتن چند تن از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران در رستوران میکونوس آلمان، روابط ایران و اتحادیه اروپا در اوج تیرگی قرار داشت و همه سفرای اروپایی ایران را ترک کرده بودند. همچنین ایران متهم به دست داشتن در حمله به پایگاه آمریکا در الخبر عربستان و کنیسه یهودیان در آرژانتین شده و در آستانه حمله موشکی آمریکا قرار داشت. گروه طالبان نیز اغلب نقاط افغانستان از جمله مناطق مرزی ایران را تصرف و صدها نفر را در حملات پیاپی به روستاهای مرزی به گروگان گرفته بود.رای غیر منتظره مردم در دوم خرداد و موضع مسالمت جویانه وی نقش موثری در خارج کردن ایران از آن وضعیت بحرانی داشت.[۲۰]
سیاست تنش زدایی و ایده گفتگوی تمدنها از مهمترین اقدامات دولت خاتمی در عرصه روابط خارجی بود. در پرتو این اقدامات ایران تا حدودی از انزوای بین المللی پس از انقلاب خارج گردید. او تنها رییس جمهور ایران تا کنون بودهاست که با دعوت دولتهای اروپایی به آلمان، ایتالیا و اتریش سفر رسمی انجام دادهاست.دولت آمریکا در سالهای اول دولت خاتمی در واکنش به تحولات ایران از تصویب تحریمهای تازه تر علیه ایران در سنا جلوگیری کرد و شرکتهای نفتی توتال، پتروناس و گازپروم را از شمول قانون تحریمهای داماتا معاف ساخت. [۲۱] مصاحبه او با تلوزیون سی ان ان نیز نقش فراوانی در بهبود چهره ایران در آمریکا داشت گرچه تسلیم شدن وی در برابر موضع علی خامنهای علیه رابطه با آمریکا و بی عملی وی درسایر عرصههای سیاست خارجی از جمله برنامه غنی سازی اورانیوم در دارز مدت به کشورهای غربی الغا کرد که نقش چندانی در سیاست خارجی ایران ندارد موضوعی که خود وی نیز با ازعان به اینکه برخی دولت را بعنوان تدارکات چی میخواهند، بدان اعتراف کرد.
یکی از مهمترنی مواضع وی سخنرانی علیه واقعه ۱۱ سپتامبر بود که توانست ایران را از تیر رس حملات آمریکا پس از حملات تروریستی دور کند. دولت ایران گرچه بدلیل مخالفت علی خامنهای همکاری نظامی چندانی یا نیروهای ائتلاف در سرنگونی طالبان و صدام نتوانست داشته باشد، اما نقش سیاسی موثری در این تحول داشت.
وی طی سخنانی در سال اول ریاست جمهوری پیرامون آزادی گفت :
« | خدمت به دین در این است که بگوییم دین و آزادی با هم سازگارند و و دینی که به انسان حرمت میدهد در درجه اول به آزادی انسان حرمت میدهد.باید موانع آزادی از میان برداریم. [۲۳] | » |
در سالهای اول ریاست جمهوری وی آزادی مطبوعاتی نسبی در کشور شکل گرفت و برای اولین بار پس از تابستان ۱۳۶۰ برخی نیروهای اپوزیسیون توانستند نشریاتی چاپ کرده و یا مقالاتی در انتقاد از عملکرد مقامات عالیرتبه منتشر کنند. این آزادی نسبی و تغییر در فرم و محتوی مطبوعات با استقبال مردم مواجه شد تا جاییکه تیراژ روزنامهها برای اولین بار در اردیبهشت ۱۳۷۷ از دو میلیون نسخه در روز گذشت.[۲۴] گرچه دولت وی پس از حکم حکومتی علی خامنهای و استعفای بورقانی از معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد، همچون گذشته به دفاع از مطبوعات نپرداخت تا جاییکه در دور دوم دولت او نیز حزب مشارکت اغلب از داشتن نشریه محروم بود.دولت همچنین در برابر توقیف پیاپی مطبوعات توسط سعید مرتضوی (قاضی دادگاه مطبوعات و دادستان تهران) و همچنین محاکمه و زندانی کردن روزنامه نگاران (حتی هنگامیکه عبدالله نوری وزیر کشور و مدیر مسئول روزنامه خرداد را شامل شد)اقدام خاصی صورت نداد.
خاتمی در دوره دوم ریاست جمهوری در ضمن تلاش بسیاری برای تصویب لوایح دوگانه اصلاح قانون انتخابات و تبیین اختیارات ریاست جمهوری داشت که بارها به جرم مغایرت با شرع و قانون اساسی توسط شورای نگهبان قانون اساسی رد شد. در اواخر دوران حکومت خاتمی، انتخابات مجلس هفتم برگزار شد که رد صلاحیت گسترده نامزدهای اصلاح طلب از سایر مشکلات او بود.
خاتمی پس از پایان دوران ریاست جمهوری نیز فعالیتهای خود را ادامه میدهد. او مؤسسه بنیاد باران (بنیاد آزادی رشد و آبادانی ایران) را تأسیس کردهاست و مسؤولیت موسسه بینالمللی گفتگوی تمدنها را نیز به عهده دارد. از مجموعه اسناد و هدایای دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی «یادمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی» تاسیس شد. این یادمان بر اساس قانون به سازمان اسناد و کتابخانه ملی وابستهاست. فعالیت یادمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد متوقف شد و ساختمان این یادمان در مجموعه سعد آباد که جزو بناهای دولتی است پلمب گردید. تلاشهای سازمان اسناد و کتابخانه ملی برای باز گشایی این یادمان بی نتیجه بودهاست. [۲۵]
خاتمی در سال ۲۰۰۱ در سفری به آمریکا در دانشگاه سیتون هال سخنرانی ایراد کرده بود.[۲۶]
اما پس از دریافت روادید و ورود مجدد وی به آمریکا در اواخر ماه اوت سال ۲۰۰۶[۲۷] عدهای از جمله فاطمه رجبی، همسر سخنگوی دولت احمدی نژاد و غلامحسین الهام، خواستار خلع لباس روحانیت از وی شدند.[۲۸] محمد علی ابطحی هم در واکنش، این سخنان را ناشی از «وحشت اصولگرایان» از جریانی به نام «کابوس خاتمی» خواند[۲۹].
خاتمی در اواخر سال ۲۰۰۶، به دعوت چند نهاد و دانشگاه برای چند سخنرانی عازم بریتانیا شد.
او ابتدا به اسکاتلند رفت و در دانشگاه سنت اندروز در شهر سنت اندروز در منطقه فایف سخنرانی با عنوان «دوستی بدون مرز» ایراد کرد. پس از آن خاتمی در میان تشویق شدید حضار، دکترای افتخاری از این دانشگاه دریافت و مرکز ایران شناسی دانشگاه سنت اندروز را افتتاح کرد.[۳۰]
همزمان با استقبال مقامات و دانشجویان دانشگاه، تظاهراتی اعتراضی از طرف برخی گروههای مخالف جمهوری اسلامی در بیرون سالن برگزار شد که خواهان دستگیری و محاکمه خاتمی به اتهام فعالیتهای ضدانسانی و سرکوب مخالفان در دوره ریاست جمهوریاش بودند.[۳۱]
محمد خاتمی رئیس جمور سابق ایران پیشتر اعلام کرده که اگر مردم بخواهند در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم شرکت خواهد کرد.[۳۲] این در حالی است که برخی از حامیان وی با برگزاری همایش، او را دعوت به این امر کرده بودند.[۳۳] وی در روز بیست و سوم دی ماه ۱۳۸۷ در دیدار با جمعی از مردم ایلام در تهران، از احتمال کاندیداتوری خود و یا میرحسین موسوی خبر داد. پس از انتخابات دهم وی هم چون میر حسین موسوی و مهدی کروبی به جمع معترضین به نتایج انتخابات پیوست و خواستار انجام رفراندوم مجدد درباره نتایج انتخابات شد.
در شب عاشورای ۱۳۸۸ بیش از پنجاه نفر از اعضای گروهک فشار به هواداران جنبش سبز که در جماران به مراسم عزاداری حمله کردند.در حالیکه سید محمد خاتمی در حسینیه جماران، در حال سخنرانی بود و جمعیت زیادی در این حسینیه حاضر بودند اعضای گروهک فشار در شب عاشورای حسینی با فریادهای حیدر حیدر، ابوالفضل علمدار خامنهای را نگهدار به این مکان حمله کردندو موجب نیمه تمام ماندن سخنرانی سید محمد خاتمی شدند.[۱] ، [۳۴]
محمد خاتمی در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن ۱۳۸۸ به حمایت از جنبش سبز شرکت کرد. وی که در مسیر خیابان زنجان به سمت میدان آزادی در حال حرکت بود با حمله نیروهای لباس شخصی به خودروی حامل وی مواجه شد.[۲][۳]هم چنین برادر او، محمدرضا خاتمی، نیز به همراه همسرش، زهرا اشراقی،در این راهپیمایی دستگیر شدند که پس از بازداشتی کوتاه مدت آزاد شدند.[۴] [۳۵]
در اسفند سال ۱۳۸۸ خبرگزاری فارس از قول عباس امیریفر به نقل از یک مقام اطلاعاتی اعلام کرد سید محمدخاتمی رئیس بنیاد باران ممنوع الخروج شده است. [۳۶] این خبر بلافاصله به وسیله نیویورک تایمز به نقل از رویترز مخابره شد[۳۷] و پس از مخابره چندین تکذیبیه از منابع مختلف نزدیک به خاتمی را به دنبال داشت در مهم ترین آنها سید محمود علیزاده طباطبایی وکیل سید محمد خاتمی با این استدلال که «برای ممنوعیت خروج می بایست تصمیم قضایی اتخاذ شود حال آنکه تاکنون چنین تصمیمی برای آقای خاتمی گرفته نشده است» این خبر را تکذیب کرد. [۳۸] [۳۹]
جایزه گفتگوی جهانی در سال ۲۰۰۹ که از سوی سازمانی به همین نام در دانمارک برگزار می شود، به دو چهره نامدار ایرانی تعلق گرفت که سال ها در زمینه گفتگوی فرهنگ ها و تمدن ها فعالیت کرده اند؛ داریوش شایگان فیلسوف و سید محمد خاتمی سیاستمدار. «جایزه گفتگوی جهانی» در سال ۲۰۰۹ بنیان شد و از برندگان جایزه شایگان و خاتمی نیز برای شرکت در مراسمی در دانشگاه آرهوس کپنهاگ برپا می شود، دعوت شد.[۴۰]
پدر او روح الله خاتمی موسس مدرسه علمیه اردکان و امام جمعه شهر یزد در سالیان نخستین پس از انقلاب ایران است. او با زهره صادقی ، خواهر زادهٔ امام موسی صدر دختر حجت الاسلام علی اکبر صادقی استاد مشهور حقوق اسلامی در دانشگاه[۴۱] ، در سال ۱۳۵۳ (در ۳۱ سالگی) ازدواج کرد. او از همسرش، دو دختر به نامهای لیلا (متولد ۱۳۵۵) و نرگس (۱۳۶۱) و پسری به نام سید عمادالدین (متولد ۱۳۶۷) دارد. لیلا، دارای دکترای ریاضی از دانشگاه تهران بوده و هم اکنون مدرس دانشکده ریاضی دانشگاه نورثایسترن در آمریکا، است .[۴۲] [۴۳] از سایر بستگان مشهور او میتوان به برادرش محمدرضا خاتمی (از رهبران جبهه مشارکت) منتخب اول مردم تهران در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی و نایب رییس آن مجلس، اشاره کرد. محمدرضا خاتمی در ضمن با نوه روح الله خمینی, زهرا اشراقی که از فعالان حقوق زنان است, ازدواج کردهاست.
دیگر برادر خاتمی، علی خاتمی، فوق لیسانس مهندسی صنایع از بروکلین دارد و طی دومین دوره ریاست جمهوری خاتمی رییس دفتر او بود. [۴۴]
خواهر بزرگتر خاتمی، فاطمه خاتمی، به عنوان منتخب اول مردم اردکان در انتخابات شورای شهر سال ۱۳۷۸ انتخاب شد.
محمد خاتمی نسبتی با احمد خاتمی، یک روحانی تندرو و خطیب نمازجمعه تهران ندارد.[۴۵]
او به زبانهای متعددی از جمله فارسی، عربی، و مقداری آلمانی و انگلیسی صحبت می کند.[
این اطلاعات برپایه سایت ویکی پدیاحاصل آمده است
۱-سیدعلی خامنه ای-رهبرجمهوری اسلامی
سید علی حسینی خامنه (۲۴ تیر ۱۳۱۸ در مشهد)[۲][۳] معروف به سید علی خامنهای [۴]، رهبر کنونی نظام جمهوری اسلامی ایران است. او همچنین از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ برای دو دور پیاپی رئیسجمهور ایران بود. علی خامنهای پس از فوت سید روحالله خمینی و از طرف مجلس خبرگان رهبری به مقام رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران برگزیده شدهاست. وی یکی از مراجع تقلید شیعیان است.
علی خامنهای در روز ۲۴ تیر ماه سال ۱۳۱۸ (برابر با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ و ۱۶ ژوئیه ۱۹۳۹) در شهر مشهد در ایران به دنیا آمد. پدرش سید جواد حسینی خامنهای از مجتهدان مشهد به شمار میرفت و جدش سید حسین خامنهای از روحانیون آذربایجانی مقیم نجف بود.[۵]
سید علی خامنهای متأهل و دارای ۶ فرزند است. همسر وی «خجسته» نام دارد. نام دخترانش بشری و هدی، و نام پسرانش مجتبی، مصطفی، مسعود و میثم است.[۶][۷]
یکی از دختران وی همسر فرزند محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبری است.[۸] پسرش مجتبی خامنهای با دختر غلامعلی حداد عادل ازدواج کردهاست.[۹] مصطفی دیگر فرزند وی با دختر عزیزالله خوشوقت ازدواج کردهاست. مسعود نیز با فرزند آیتالله خرازی و خواهر صادق خرازی ازدواج کردهاست.[۸]
سید محمد خامنهای، برادر بزرگتر او، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی بوده و در حال حاضر ریاست بنیاد حکمت اسلامی صدرا را بر عهده دارد. برادر کوچکتر وی سید هادی خامنهای نیز روحانی و فعال سیاسی عضو مجمع روحانیون مبارز است که در سال ۱۳۷۲ روزنامه جهان اسلام، و سال ۱۳۷۹ روزنامه حیات نو را منتشر کرد که این روزنامه به دستور دادگاه ویژه روحانیت توقیف شد.[۱۰][۱۱]
خواهر وی «بدری حسینی خامنهای» همسر شیخ علی تهرانی بود. علی تهرانی روحانی فعال در دوران انقلاب بود که به مجاهدین خلق گرایید و به عراق پناهنده گشت. او در سال ۱۳۷۴ به همراه خانوادهاش به ایران بازگشت. همسر او «بدری حسینی خامنهای»، در ایران درگذشت.[۱۲][۱۳][۱۴]
او از دوران کودکی در خانوادهای فقیر پرورش یافت[۱۵] و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتبخانه و پس از مدتی به یک مدرسه ابتدائی اسلامی به نام دارالتعلیم دیانتی رفت و تحصیلش را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد. در دوره دبیرستان، خواندن جامع المقدمات و صرف و نحو را آغاز کرد. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه مشهد شد و نزد پدر و دیگر استادان وقت ادبیات و مقدمات را خواند.
وی کتب ادبی از قبیل جامع المقدمات، سیوطی، مغنی را نزد مدرّسان مدرسه سلیمان خان و نوّاب خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت میکرد. کتاب معالم را نیز در همان دوره خواند. سپس شرایع الاسلام و شرح لمعه را مشترکا نزد پدرش و آقا میرزا مدرس یزدی، رسائل و مکاسب را در حضور شیخ هاشم قزوینی، و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. وی در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزواری را ابتدا از جواد آقا تهرانی و بعدها نزد شیخ رضا ایسی خواند.
در سال ۱۳۳۶ به قصد زیارت عازم نجف شد. در مدت اقامت کوتاه خود از دروس سید محسن حکیم، ابوالقاسم خویی و محمد شاهرودی بهره برد و با مشاهدهٔ وضعیت تحقیق و تدریس در نجف تصمیم به تحصیل در آن شهر گرفت. اما به دلیل مخالفت پدر پس از هفت ماه به ایران بازگشت.[۱۶]
پس از آن از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شد و در درس سید حسین بروجردی، مرتضی حائری یزدی و محمدحسین طباطبایی حاضر شد و در درس فقه و اصول سید روحالله خمینی شرکت جست. در سال ۱۳۴۳ یک چشم پدر وی بر اثر بیماری آب مروارید نابینا شد.[نیازمند منبع]پس از آن علیرغم علاقهاش به تحصیل در قم، برای مراقبت از پدر به مشهد بازگشت.[۱۶]
عبدالکریم سروش نیز در نامهای سرگشاده خطاب به علی خامنهای به انتقاد از او پرداخت.[۵۹]
محسن مخملباف به دلیل وقایع عاشورای ۸۸ در نامهای سرگشاده خامنهای را با یزید مقایسه کرد و مطلبی با عنوان «رازهای زندگی خامنهای» به عنوان گزارشی از زندگی وی از قول کارمندان بیت رهبری و وزارت اطلاعات که به خارج از کشور گریختهاند منتشر کرد. [۶۰][۶۱][۶۲]
محمد نوری زاد نیز با نوشتن نامه ای خطاب به علی خامنه ای از مواضع او نسبت به معترضین به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ انتقاد کرد. [۶۳]
اکبر گنجی از مخالفان علی خامنه ای پس از اعدام های سیاسی اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ رهبری علی خامنه ای را به حکومت صدام حسین تشبیه کرد.[۶۴]
عبدالعلی بازرگان نیز با نوشتن نامه ای خطاب به علی خامنه ای از مواضع او در اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ انتقاد کرد.[۶۵]
۲-محموداحمدی نژاد-رئیس دولت نهم ودهم
محمود احمدینژاد (۶ آبان ۱۳۳۵ در آرادان) ششمین رئیس جمهوری اسلامی ایران و رئیسجمهور کنونی این کشور است. وی همچنین نخستین استاندار اردبیل بودهاست. وی در موقعیت شهردار تهران در انتخابات نهم ریاست جمهوری ایران شرکت کردو در ۳ تیر ۱۳۸۴ در دور دوم از این دوره با کسب ۱۷ میلیون رای در انتخابات ریاست جمهوری، پیروز شد. وی ششمین رئیس جمهور ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ میباشد. دورهٔ اول ریاست جمهوری او همزمان با پایان کار دولت نهم در ۱۲ مرداد ۱۳۸۸ پایان یافت. احمدینژاد در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با ۲۴ میلیون و ۵۹۷ هزار رأی پیروز اعلام شد.ولی گروه هایی از مردم که معتقد به تقلب در این انتخابات بودند اعتراضات گستردهای در چندین شهر ایران برگزار کردند.[۴]
احمدی نژاد با افسانه خواندن هولوکاست،[۵][۶] [۷] و طرح سوالاتی درباره ماهیت آن خواستار تحقیق مجدد درباره این موضوع شد.
محمود احمدینژاد در ۶ آبان سال ۱۳۳۵ در بخش آرادان از توابع گرمسار در استان سمنان به دنیا آمد. به گفته وی پدرش آهنگر بود و هفت فرزند داشت. محمود، که چهارمین فرزند خانواده است، به همراه خانواده در سن یک سالگی از آن شهرستان به تهران آمده و ساکن تهران شدند.[۸] بگفته منابعی نظیر روزنامههای گاردین، اخبار الخلیج و العربیه محمود احمدینژاد، در دوران کودکی[نیازمند منبع] نام خانوادگی خود را از «سبورجیان» به احمدینژاد تغییر دادهاست. [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲][۱۳] [۱۴]
پروین احمدی نژاد خواهر بزرگتر او عضو شورای اسلامی شهر تهران است. برادر بزرگتر او داوود احمدینژاد در دولت اول محمود بازرس ویژه ریاست جمهوری بود.
رهبر ایران سید علی خامنهای وی را به خاطر مقاومت در برابر فشارهای بین المللی برای متوقف ساختن برنامه اتمی ایران مورد تمجید قراردادهاست. وی همچنین اعضای کابینه دولت او را به خاطر رد عقاید غربی، که بقول وی در دولت قبلی نفوذ کرده بود، ستود.[۴۲]
یکی از موافقان وی فاطمه رجبی همسر غلامحسین الهام میباشد. وی با انتشار کتابی محمود احمدینژاد را «معجزه هزاره سوم» نامید.[۴۳]
میرحسین موسوی نخستوزیر پیشین ایران در انتقاد از عملکرد دولت احمدینژاد گفتهاست که عملکرد این دولت آبروی ایرانیان را در جهان بردهاست. او در ادامه تصریح کرده که نباید کارهایی انجام شود که حیثیت کشور ایران در جهان خدشه دار شود.[۴۴]
علی لاریجانی، نامههائی در اعتراض به قانون شکنیهای دولت به احمدینژاد نوشت.
مهدی کروبی از دیگر منتقدان وی گفت: «احمدینژاد را رئیسجمهور ایران نمیدانم.» کروبی «واکنشهای خودجوش» مردم به نتیجه انتخابات را که به گفته مقامات دولت آقای احمدینژاد به پیروزی او انجامیدهاست بیانگر «عدم مشروعیت این نتیجه» دانستهاست. [۴۵]
هوگو چاوز از حامیان احمدینژاد گفت: «دنیا باید به پیروزی احمدینژاد احترام بگذارد». رئیس جمهوری ونزوئلا، روز یکشنبه در نطق هفتگیاش در رادیو و تلویزیون آن کشور، گفت: «برخی میخواهند با خدشهدار کردن پیروزی تمامعیار احمدینژاد، دولت و انقلاب اسلامی را تضعیف کنند».[۴۶]
محمود احمدینژاد در ۴ آبان ۱۳۸۴ در کنفرانسی با نام کنفرانس حمایت از فلسطینیها که در تهران برگزار شد، موجودیت کشور اسرائیل و همچنین مسالهٔ هولوکاست را زیر سؤال برد. وی در سخنانش از تغییر رژیم اسرائیل سخن گفت و این عبارت را بکار برد: «جهان بدون اسرائیل امن تر خواهد بود». با استناد به ترجمهٔ مؤسسهٔ اسرائیلی تحقیقات خاورمیانه (میمری)، چنین برداشت شد که اسرائیل باید از روی زمین «محو» شود. ترجمهٔ رسمی حرف او در وبگاه ریاست جمهوری، خلاف این موضوع را بیان میکند. البته وی در مصاحبه با کانال France-۲۴ گفت که شوروی نیز از روی زمین محو شدهاست ولی هیچ مشکلی برای مردم دنیا پیش نیامدهاست ما نیز خواهان اینگونه محو اسراییل هستیم یعنی با برگزاری رفراندوم بین تمامی ساکنان آن منطقه و فلسطینیانی که از آنجا آواره شدهاند آنها خود حکومت خود را انتخاب کنند.[نیازمند منبع] وی همچنین در مورد حقیقت داشتن واقعه هولوکاست ابراز تردید کرد و کشتار میلیونها یهودی در جنگ جهانی دوم را «افسانه» دانست.[۵۱]
وی در همین رابطه چهار سوال مطرح کرد و خواستار پاسخ کشورهای مدافع موجودیت هولوکاست شد. این چهار سوال عبارتند از:[۵۲] [۵۳] [۵۴]
بنابر گزارش بی بی سی این سخنان واکنشهای شدید جهانی را در پی داشت. برگزاری همایش بررسی واقعه هولوکاست در تهران باعث تحریم دفتر مطالعات وزارت خارجه توسط دهها موسسه مطالعاتی،اعتراض رسمی اتحادیه اروپا و ایجاد فرصت برای اسرائیل برای غیر منطقی جلوه دادن دولت ایران شد.[۵۵]
جدا از بازتاب خارجی در داخل ایران نیز واکنشهای متعددی نسبت به این مساله ابراز شد. چندی پس از اظهارات احمدینژاد، محمد خاتمی، رییس جمهوری سابق ایران، در مصاحبهای با روزنامه فایننشال تایمز ضمن تایید واقعیت هلوکاست، همزیستی اسرائیل و فلسطین را قابل قبول دانست.[۵۶]
در ششمین ماه از ریاست جمهوری احمدینژاد، اعلام شد که رییس جمهور ایران (احمدینژاد) نامهای برای سران کشورهای جهان مینویسد.[۵۷] این خبر به عنوان خبری مهم مورد توجه محافل خبری جهان قرار گرفت و وقتی روشن شد که مخاطب اولین نامه احمدینژاد، جورج بوش رئیسجمهور آمریکا است، تحلیل و تفسیرها درباره متن آن شدت گرفت. وزارت خارجه آمریکا در اولین واکنش به نامه محمود احمدینژاد، آن را «تلاشی ضعیف» برای گفتگو با مردم آمریکا خواند.[۵۸]
اما نامه «هجده صفحهای» با استقبال سرد مقامات آمریکایی همراه بود.[۵۹] به گفتهٔ مقامات کاخ سفید نامه وی حاوی پیامی نبود و در حقیقت هیچ پیشنهاد مشخص سیاسی در آن نبود.[۶۰] در همین حال احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان و از روحانیون پرنفوذ در طیف تندرو جناح محافظه کار، در خطابه نماز جمعه تهران، نامه محمود احمدینژاد به جورج بوش، رییس جمهوری آمریکا را «عملی فوق العاده» و از «الهامات خدا» خواند.[۶۱]
در همین حال کاخ سفید در موضعی رسمی اعلام کرد که به نامه احمدینژاد جوابی داده نمیشود.[۶۰] بی اعتنایی دولت آمریکا به نامه محمود احمدینژاد باعث شد که وی در مصاحبههای مختلف، از آن به عنوان «بی اعتنایی رییس جمهور آمریکا به نداهای صلح جویان جهان» یاد کند.[۶۲]
دو نامه بعدی محمود احمدینژاد، به انگلا مرکل، صدراعظم آلمان[۶۳]، و پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیکهای جهان نوشته شد لازم به ذکر است که هر دو نامه احمدینژاد بدون جواب ماند.
محمود احمدی نژاد،دارای لحن و ادبیاتی است که روسای جمهور پیشین از آن استفاده نمی کردند. کارشناسان حوزه سیاست و دیپلماسی استفاده از این ادبیات را صحیح نمی دانند.[۶۴] به عنوان مثال او در یکی سخنرانی های خود مخالفان را خود را چنین خطاب کرد:
« | قیافه روشنفکری می گیرند به اندازه یک بزغاله هم از دنیا فهم و شعور ندارند. | » |
او همچنین در یکی از سفر های استانی خود در پاسخ به اعلام استراتژِی جدید هسته ای آمریکا , باراک اوباما را مورد خطاب قرار داد و گفت:
« | آقای اوباما، شما تازه از راه رسیدید، یک مقدار صبر کن تا عرقت خشک شود، یک مقدار سرد و گرم را بچش، یک مقدار مراقبت کن، هر کاغذی که جلویت گذاشتنن دلیلی ندارد که آن کاغذ را بخوانی هر حرفی که بهت توصیه کردند، دلیلی ندارد که آن حرف را تکرار بکنی، بدان گنده تر از تو، بزرگتر از تو آن گردن کلفت تر از تو نتوانستند از این غلطها بکنند. تو که جای خود داری. | » |
اوباما در پاسخ به حملات لفظی محمود احمدی نژاد گفت که رئیس جمهوری ایران به گفتن سخنان "غیر سازنده و بسیار توهین آمیز" معروف است، بنابراین او این حرف ها را جدی نمی گیرد. همچنین یکی از این نمایندگان اصلاح طلب در نامه ای به مرتضی آقاتهرانی استاد اخلاق کابینه محمود احمدی نژاد که در پارلمان نیوز به چاپ رسیده، این چنین می نویسد: "ادبیات آقای احمدی نژاد در شان مقام ریاست جمهوری نیست. شاگرد خود را تادیب کنید یا کرسی درس اخلاق کابینه را ترک کنید."[۶۵]
مطرح کردن «انقلاب فرهنگی دوم» توسط هواداران دولت، ادعای ممانعت از تحصیل عدهای دانشجویان منتقد[۶۶]، انتصاب افراد روحانی به ریاست دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی[۶۷]،بازنشسته کردن اجباری استادان، احضار فعالان دانشجویی به کمیته های انضباطی و در مواردی اخراج آنان، تنش و اعتراضات گسترده دانشجویی در دانشگاههای مختلف[۶۸]، انتقادات شدید احمدینژاد از دانشگاه آزاد اسلامی، مرگ مشکوک اکبر محمدی در زندان اوین و دفن شبانه جسد وی، احضار مجدد احمد باطبی و خروج وی از ایران، اعمال سهمیهبندی جنسیتی در دانشگاهها، تحصن دانشگاه زنجان و اخراج دانشجویان بهایی از تحولات مهم دوره وی در دانشگاهها بود.
محمود احمدینژاد در روز ۲۱ آذر ۱۳۸۵ برای سخنرانی در دانشگاه امیر کبیر حضور یافت که با استقبال عده از دانشجویان و اعتراض شدید تعدادی دیگر از دانشجویان مواجه شد. معترضین در این تجمع شعارهایی علیه اقدامات محمود احمدینژاد و وزیر آموزش عالی داده و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند و عکس احمدینژاد نیز به آتش کشیده شد.
خبرگزاریها گزارش کردهاند که درگیری لفظی و در برخی موارد فیزیکی مخالفان و موافقان آقای احمدینژاد در طول مراسم تکرار میشد. مخالفان به اقدامات احمدینژاد در دانشگاهها اعتراض داشتند.
احمدینژاد در واکنش به آتشزدن عکس وی در هنگام سخنرانی، خطاب به دانشجویان گفت: «اگر هزار بار هم بسوزیم، عقبنشینی نمیکنیم.»[۶۹] مدتی بعد، احمدینژاد در مطلبی تحت عنوان «آزادی» که در وبلاگ خود منتشر کرد، با اشاره به مراسم دانشگاه امیرکبیر از این ماجرا به عنوان جلوهای از آزادی در ایران یاد کرد و گفت که از اهانت تعدادی از دانشجویان ناراحت نشدهاست.[۷۰] با اینجال اندکی بعد در حالیکه نشریات وابسته به انجمن اسلامی دانشگاه توقیف شده بود، نشریاتی جعلی در سطح دانشگاه منتشر شد که حاوی انتقاد از خامنهای بود. بلافاصله پس از انتشار نشریات چند نفر از دانشجویان دستگیر شدند و به چند سال زندان محکوم شدند.
محمود احمدینژاد صبح روز یکشنبه ۱ مهر برای شرکت در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل متحد همراه با هیئت عالی رتبه عازم نیویورک شد. او در سفر خود به نیویورک علاوه بر سخنرانی در اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل به دانشگاه کلمبیا رفت و همچنین با تنی چند از روسای جمهور دیگر کشورها و نیز ایرانیان مقیم آمریکا دیدار و گفتگو کرد.[نیازمند منبع]
وی در این سفر اعلام کرد در ایران همجنسگرا وجود ندارد[۷۱]
لی بولینجر رئیس دانشگاه کلمبیا، در سخنانی به شدت از وضعیت بهائیان، زنان، همجنسگرایان و نقض حقوق بشر در ایران و نیز از افکار و اقدامات شخص احمدینژاد انتقاد کرد و وی را «دیکتاتور حقیر و سنگدل» خطاب کرد و گفت، «شما یا آشکارا قصد تحریک دارید یا اینکه به طرز شگفت آوری بیسواد هستید».[۷۲][۷۳]
در این دوره احمدینژاد با وارد کردن اتهامهای اقتصادی به خانوادهٔ علی اکبر هاشمی رفسنجانی و هم چنین خانوادهٔ علیاکبر ناطقنوری و محسن صفایی فراهانی در مناظره با میرحسین موسوی خبرساز شد[۷۴].
وی در این انتخابات با ۶۲٪ آراء پیروز اعلام شد. هر سه کاندیدای رقیب وی یعنی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی مدعی تقلب در این انتخابات شدند. اعتراضات گستردهای نیز پس از اعلام نتیجه انتخابات در کشور روی داد و این رویدادها تا کنون در کشور ادامه دارد.